چه طور شد که شطرنج باد شکل گرفت. يعني فکرش در ذهن شما جرقه زد.
سناريوي اين فيلم در سال هاي ۴۷-۴۸ نوشته شد. من آن زمان يک تابلويي از محمودخان ملک الشعرا در کاخ گلستان ديدم و خيلي حيرت کردم. اسم تابلو استنساخ بود. يعني نسخه نويسي، آن جا متوجه شدم اين تابلو فضاي عجيبي دارد که خيلي جلوتر است از فضاي اکسپرسيونيسم آلمان و حتي کشورهاي مشابه و کارهايي مثل دکتر کاليگاري که من فيلمش را هم قبلاً ديده بودم (حدود سال هاي ۴۲ و ۴۳) خيلي شباهت داشت به آن فضاها، اين تابلو درست است که نام و فضاي ظاهري آن استنساخ است، ولي فضايي توطئه آميز دارد، انگار همه دارند توطئه ميکنند و يک کار مرموزي انجام ميدهند تابلوي عجيبي است. چهرههاي تراشيده و دفرمهشان واقعاً نشان دهنده ي يک فضاي عجيب وغريب است. نميدانم محمود خان اين قصد را داشته يا نه اما فضاي توطئه آميز دوران ناصري را خيلي خوب به تصوير ميکشد.