مردی که کارآگاه «مگره» را شبیه به خود خلق کرد، در بند آفرینش شخصیتهایی بود که با کمک آنها انسان را بهتر بشناسد؛ ژرژ سیمنون که در جوانی گزارشگر یک روزنامه محلی بود، در نهایت با لقب «بزرگترین بلژیکی» از دنیا رفت.
به گزارش ایسنا، حدودا یک سال پیش بود که در میان خبرها، چنین عنوانی دیده شد؛ «پروژه عظیم عملی شد». در واقع ماجرا از این قرار بود که خانه نشر پنگوئن تصمیم گرفته بود طی پروژهای برای شناساندن ژرژ سیمنون به خوانندگان انگلیسیزبان، چند مجموعه از آثار این نویسنده بلژیکی را به انگلیسی ترجمه کند. از این میان برخی داستانهای سیمنون برای نخستینبار و برخی دیگر برای بار چندم ترجمه شدند.
رز شوارتز، یکی از مترجمان اصلی این پروژه میگوید: «در زبان انگلیسی، سیمنون را به عنوان یک نویسنده بیکیفیت میبینند که پشت سر هم و با سرعت بالا کتاب میداد. در زبان فرانسه او یک نویسنده بزرگ و محترم است و نویسندگان فرانسوی او را به عنوان مدلی از دقت و قدرت توصیفی میبینند.»
شاید عقیده انگلیسیها درباره سیمنون که شوارتز از آن گفته است به این علت باشد که این پلیسینویس بلژیکی با نام اصلی خود بیش از ۲۰۰ رمان، ۱۵۰ داستان کوتاه و البته آثاری دیگر بهجا گذاشته است.
در زبان فارسی اغلب نام ژرژ سیمنون با کریم کشاورز، عباس آگاهی، کاوه میرعباسی، فرزاد فربد و … به عنوان مترجمان آثار او پیوند خورده است.
چرا مخاطبان به ژرژ سیمنون علاقه دارند؟
نشریه «نشنال» پیشتر به مناسبت ترجمه برخی از آثار سیمنون نوشته بود: از آثار «آگاتا کریستی» گرفته تا «المور لئونارد»، «استیگ لارسن» و «مارگارت دودی»، رمانهای پلیسی و کارآگاهی قرن بیستم در مضامین، احساسات و ادبیات گوناگونی منتشر شدهاند. اما اگر قرار بود نمونهای از یک رمان کارآگاهی مدرن را از میان نویسندگان این سبک انتخاب کنیم، شاید مخاطبان بسیاری آثار ژرژ سیمنون، نویسنده خلاق و همواره تحسینشده بلژیکی را که خالق شخصیت «ژول مگره» بود انتخاب میکردند.
ژرژ سیمنون، از معدود نویسندگان مشهور بلژیکی در سال ۱۹۰۳ در «لیژ» به دنیا آمد. سیمنون در جوانی به گزارشگر یک روزنامه محلی تبدیل شد و با چندین نام مستعار مقالهها و داستانهای بسیاری نوشت. او در سال ۱۹۹۲ به پاریس مهاجرت کرد؛ در آنجا بود که به طور جدی نوشتن را آغاز کرد و به سرعت ثروتمند و مشهور شد.
سیمنون در طول زندگیاش صدها کتاب از جمله رمان، مجموعه داستانهای کوتاه و چند نسخه اتوبیوگرافی (زندگینامه خودنوشت) نوشت، اما شهرت اصلی این نویسنده به خلق مجموعه رمانهای پلیسی با شخصیت کارآگاه «ژول مگره» بازمیگردد. شخصیت کارآگاه «مگره» در بیش از ۷۵ رمان و داستان «سیمنون» حضور دارد.
با اینکه آثار «سمینون» در زمان حیاتش به صورت گسترده ترجمه شد و به چاپ رسید، اما در سالهای اخیر کتابهای دیگری از این نویسنده برای نخستینبار به زبان انگلیسی ترجمه و روانه بازار شد.
این نویسنده در فاصله بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۷۲ بیش از ۷۰ رمان درباره «ژرژ مگره» نوشت و از جوانی تا کهنسالی را با آن گذارند؛ اگرچه «مگره» به عنوان یک شخصیت میانسال وارد داستانها شد و تا پایان نیز همینطور باقی ماند.
اما علاقه و توجه خوانندگان به آثار این نویسنده در قرن بیست و یکم نشان میدهد زمان بر روی این نویسنده تاثیری نداشته است. یکی از دلایل این تفکر این است که در سالهای اخیر انتشارات «پینگوئین بوکس» ترجمههای جدیدی از رمانها و مجموعه داستانهای «مگره» را چاپ کرده و طی شش سال گذشته ماهانه یکی از داستانهای «مگره» را منتشر کرده است. این انتشارات برای این پروژه از برخی از شناختهشدهترین مترجمهای این حوزه بهره گرفته شده است.
اما سوال اینجاست؛ چرا مخاطبان به این نویسنده علاقه دارند؟ با اینکه از سیمنون در زندگی شخصیاش به عنوان فردی با شخصیت بادافعه یاد میشد اما جهانی که او با کمک شخصیت مشهور داستانهایش خلق کرده، بازتابی از ثبات، آرامش و اطمینان بود.
مترجمهای آثار سیمنون این نویسنده را برای انسجام و روانی آثارش، رعایت جزئیات و صراحت در سبک نویسندگی دوست داشتند و البته تا سالهای اخیر این حقیقت که احتمال اینکه یک داستان دیگر درباره «مگره» برای ترجمه کردن وجود داشته باشد در این موضوع بیتاثیر نبوده است، اما بعد از شش سال، ترجمه چند رمان بهجامانده از سری داستانهای «مگره» به پایان رسید.
سیمنون؛ در بند آفرینش و در جستوجوی خود
کاربری در فضای مجازی در واکنش به این عکس ژرژ سیمنون نوشته بود: «ولی مگره هم خوشتیپتره هم پیپهاش خوشگلترن»!
مردی که در اغلب عکسهای باقیمانده معمولا پیپ بر لب دارد، «مگره» را نیز انگار شبیه به خود خلق کرده است، این را مخاطبان کتاب از داستانها و مخاطبان سینما از فیلمهای ساختهشده درباره «مگره» به خوبی میدانند.
سیمنون خود در مصاحبهای گفته است: «هدف همه رمانهای من و ماحصل همه زندگیام چیزی جز جستوجوی انسان به آن صورتی که واقعاً هست نبوده است. آنچه من جستوجوی انسان مینامم، جستوجوی خودم است؛ چون مانند دیگران انسان سادهای بیش نیستم. صراحتاً میگویم که فقط در بند آفرینش شخصیتهایی بودهام تا با کمک آنها انسان را بهتر بشناسم.»
استقبال بینظیر دوستداران رمانهای کلاسیک پلیسی از آثار سیمنون برای او شهرت و ثروتی کمنظیر به همراه آورد و با روی آوردن کارگردانان سرشناسی مثل ژان رنوار، آنری ژرژ کلوزو، ژولین دو ویویه، مارسل کارنه، کلود اوتان لارا، ژان پیر ملویل، کلود شابرول، برتران تاورنیه و ژان دلانوا به آثار این نویسنده، دوستداران سینما نیز به جمع طرفداران او افزوده شدند.
از ژرژ سیمنون بهخاطر ارزش ادبی و محتوای انسانی آثارش بارها تجلیل شد و دولت بلژیک در سال ۲۰۰۵ به او لقب «بزرگترین بلژیکی» را داد.
ژرژ سیمنون در چهارم سپتامبر ۱۹۸۹ در سن ۸۶سالگی درگذشت.