وقتي پا در اين خيابان شلوغ ميگذاريد، تصورش دشوار است که بدانيد اين خيابان «ناصرخسرو» زماني يکي از خيابانهاي مهم تهران عصر ناصرالدينشاه بود، اما وقتي ذهن و چشمها به شلوغي عادت ميکند، پيدا کردن نشانههاي اين اهميت دشوار نيست، ساختمان کاخ گلستان، ساختمان شمسالعماره و قدري آن طرفتر ساختمان مغموم دارالفنون است، ساختماني که بخشي از بار مدرن شدن ايران را به دوش کشيد. باز هم از اين نشانهها در ناصرخسرو بسيار است، اما من اين ميان به دنبال ردپاي تکيه دولت هستم، ساختماني که ديگر نيست و براي يافتن رد و نشاني از آن ابتدا بايد منابع دوره قاجار را زير و رو کنيد تا دريابيد که تکيه دولت چه بود و چه شد؟ براي پيدا کردن همه نشانههاي تکيه دولت با دکتر محمدحسن سمسار تلفني صحبت کردم مرا به مقالهاش در کتاب «شبيه و آيينه» ارجاع ميدهد و پس از چند روز مطالعه کتاب باز هم به دکتر سمسار زنگ ميزنم و با طرح سوالاتي نظراتش را درباره جزئيات بيشتري از تکيه دولت جويا ميشوم، خوشبختانه حافظه استاد خوب است و با اينکه مدت زيادي از تحقيق درباره تکيه دولت گذشته اما ميتوانند در اين رابطه اظهار نظر کنند .
چرا ناصرالدینشاه دستور ساخت تکیه دولت را داد؟
برای پاسخ به این پرسش باید ابتدا سراغ مفهوم واژه «تکیه» برویم، تکیه در ادبیات فارسی به معنیهای گوناگونی به کار رفته است، اما در دو سده اخیر بیشتر به معنی جایگاهی به کار رفته است که مراسم سوگواری با شبیهخوانی در آن برگزار میشود. در این دو سده تکیههای بزرگ و بسیاری در تهران و دیگر شهرهای ایران ساخته شد که نه تنها از دیدگاه اجرای مراسم مذهبی که از نظر بزرگی و زیبایی بنا نیز درخور توجه و گاهی قابل تحسین بودند تنها شهر نوپای تهران در سده ۱۳ و آغاز سده ۱۴ ه.ق نزدیک به ۱۰۰ تکیه بزرگ و کوچگ داشت. پررونقترین آنها تا پیش از بنای تکیه دولت، تکیه «حاج میرزا آقاسی» مشهور به تکیه «عباس آباد» بود. تعزیهها و مراسم سوگواری دولتی را در ماههای محرم و صفر در این تکیه برگزار میکردند.
اما تکیه دولت؛ این تکیه بزرگترین تکیه ساخته شده در عصر قاجاریه، یعنی دورهای است که شبیهگردانی و تعزیهداری در ایران گسترش و رونق بسیار داشت. نویسندگان ایرانی و بازدیدکنندگان خارجی مانند سفیران و سیاحان و جز آن در سبب ساختن این تکیه گزارشهای گوناگون دادهاند. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه(که جز در موارد بسیاری معدودی اعمال ناصرالدینشاه را به دیده تحسین مینگریسته) در مورد ساختمان تکیه دولت مینویسد: «نظر به قدر و شرافت، شان و عظمت امر تعزیت حضرت ابی عبدالله الحسین علیه الاف التحیه و الثنا… از سال هزار و دویست و هشتاد و پنج اراده علیه بندگان اعلیحضرت… به اقتضای کمال ارادت و جمال عقیدت… بر این علاقه یافت که تکیه عالی که در خور مجلس عزاداری دولتی باشد در جنب عمارت و باغ خاصه سلطنتی بنا شود که از آثار عظیم بلکه از ابنیه عدیم النظیر این عصر همایون شمرده شود.» بنابر گزارش او «جمعی از مهندسین قابل و معمارات ماهر« طرح بنا را ریختند و ساختن آن به مدت ۴ تا ۵ سال به درازا کشید.
درباره طرح و بنای تکیه چه اطلاعاتی وجود دارد؟
تکیه دولت بنایی ۴ اشکوبه شامل ۱ سردابه و ۳ طبقه فوقانی بود که هر طبقه حجرهها، غرفهها و تالارهایی داشت. در ساختن این بنا از مصالح خوب و محکم بهره گرفته بودند. تمامی بنا از آجر، سنگ، ساروج و گچ و تزئینات آن به ویژه آرایههای نمای درونی بنا از کاشی معرق و نمای خارجی آن اجری بود، این بنای استوانهای شکل را به بلندای ۲۴ و قطر ۶۰ متر در محوطهای به مساحت ۲۸۲۶ متر مربع و بر شالودهای از ۴ نیم دایره چوبی ستبر و محکم شده با آهن استفاده شده بود. به این امید که طاقی گنبدی از چوب و شیشه بر آن بزنند. ساختن این گنبد ظاهرا به سبب اشکالات فنی هرگز به مرحله عمل نرسید و به جای آن چادر یا پوشی بزرگ به هنگام اجرای مراسم بر سقف تکیه میکشیدند. تاریخ دقیق پایان ساختمان تکیه دولت روشن نیست، اما گزارشی در دست داریم که حاکی از برگزاری مراسم سوگواری محرم سال (۱۲۹۰ه.ق) در آن است. ااعتمادالسلطنه مینویسد: «در این اوقات که ایام عاشورا در پیش است تکیه بزرگ دولت… تازه به اتمام رسیده و بدین شوکت و عظمت تکیه دیده نشده است به کمال زینت و زیب و نهایت نظم و ترتیب.» با همه توصیف و تعریفی که اعتمادالسلطنه از عظمت بنا میکند، مشکل سرمای زمستان در تکیه را نمیتواند نادیده بگیرد. او مینویسد:«در محرم سال (۱۲۹۳ه.ق) قبل از دهه عاشورا تکیه جدیدالبنای دولتی که از ابنیه عالیه محسوب میشود… غرفه ها به درجات و مراتب از سالهای پیش آراسته تر شد و خارج و داخل تکیه هر شب چون روز روشن” اما چون روز اول و دوم دهه سورت، برودت مانع بود به تپه گرم کردن تکیه مبارکه پرداخته از روز سیم ماه شروع به انجام مراسم کردند. اعتماد السطلنه در گزارش سال (۱۲۹۴ه.ق) در روزنامه ایران درباره سقف تکیه نوشته است: «و هشت نیم دایره (کذا) از چوبهای کلفت و آهن برای سقف آن ساختهاند که در صنعت نجاری آن بسیار مهارت به کار رفته، چرا که طاق زدن در محوطه به این وسعت خیلی کار عجیب و غریبی است. به گفته او «هنوز کار سقف ناتمام» بوده است. این تضاد در نوشتههای او ظاهرا ناشی از آن است.» در سال ۱۳۰۴ه.ق که اعتمادالسلطنه گزارش چگونگی بنا را نوشته به گفته او «هنوز کار سقف ناتمام» بوده است. او مینویسد «تا کنون از بنایی و حجاری و نجاری و کاشیکاری معادل سیصدهزار تومان خرج این بنا شده است.
چرا در نوشتتههای اعتمادالسلطنه تضاد وجود دارد؟
این تضاد در نوشتههای او ظاهرا ناشی از این است که وی نمیخواسته است به نارسایی در طرح اولیه بنای «بیسقف و بامی» که او آن را «بنایی مشید و اثری موبد» از این «عهد همایون» دانسته اعتراف کند.
تکیه دولت دقیقا در کجا ساخته شد، نشانی آن را میدانید؟
تکیه دولت در ضلع شرقی باغ گلستان قرار داشت و در محل زندان و انبارهای قدیمی ارگ ساخته شده بود و به سبب بلندی زیاد بنا از چند فرسنگی تهران در دید مسافران قرار میگرفت.
سیاحان غربی درباره تکیه دولت چه نظری داشتند؟
بنا به روایت برخی از جهانگردان غربی، عظمت و شکوه این بنا قابل مقایسه با سالنهای اپرای اروپا بود. یکی از نخستین افرادی که در سفرنامهاش به تکیه دولت اشاره کرده «ساموئل بنجامین» نخستین سفیر آمریکا در ایران است. او مینویسد: «در نگاه اول عظمت صحنه نمایش توجه من را به خود جلب کرد. فضای داخلی بنا نزدیک به دویست فوت عرض و هشتاد فوت ارتفاع داشت. سقف گنبددار چوبی آن افراشته بر فراز ستونهای اهنی محکمی بود. این سقف مانع از آن میشد که نور خورشید و آب باران سبب اذیت تماشاگران شود. از طرفی مادام کارلا سرنا هم درباره تکیه دولت چنین اظهارنظر کرده است: «پیش از مسافرت ناصرالدینشاه به اروپا، مراسم تعزیه در قصر شاهی زیر چادر انجام میشد. در محرم سال ۱۲۸۱ ه.ق گردیادی یکی از چادرها را سرنگون کرد و ناصرالدینشاه بعد از بازگشت از سفر فرنگ دستور داد «تکیه ای» به سبک تازه و متصل به کاخ بسازند. تکیه جدید «بنای عظیمی است» این بنا سقف ندارد و به تئاترهای باستانی یونان و روم شباهت دارد. معمار ایرانی تکیه، تنها هدفش جای دادن شمار بسیاری تماشاگر در این بنا بوده است. تنها پس از اتمام ساختمان به فکر سقف آن افتاده و متوجه شده که سقف زدن بر چنین بنایی کاری است مشکل، به ویژه که در ایران آن روز آهن و شیشه یافت نمیشد. سرانجام با زحمت بسیار سه تیر چوبی بسیار بزرگ که سر آنها را با بستهای آهنی به هم متصل کرده بودند از بالای ساختمان گذرانده، طاق چوبی زمختی بر آن زدند. اما اتصال تیر چهارم به آن میسر نشد و ناچار تیر چهارم را بالاتر از سه تیر پیشین قرار دادند. سرانجام به جای سقف بر آن چادر کشیدند.» به نظر میرسد اظهارنظر مادام کارلا سرنا که «ناصرالدینشاه بعد از مراجعت از اروپا دستور داد تکیهای به سبک تازه و متصل به کاخ بنا کنند» نادرست باشد، زیرا بنای «تکیه دولت» پیش از سفر شاه به اروپا سال ۱۲۹۰ ه.ق آغاز شده بود.
با این اوصاف بنای تکیه دولت برگرفته از ساختمانهای فرنگ نبود؟
به این صراحت نمیتوان پاسخ داد، زیرا ناصرالدینشاه مطبوعات خارجی را میشناخت و قطعا طرح ساختمانهای فرنگی را دیده بود از جمله ساختمان کولیزه روم را و برای همین به نظر میرسد در ساختن تکیه دولت از آنها الگو گرفته بود، اما در این میان معلوم نیست چه کسی نقشه تکیه دولت را کشید، به عبارتی در جایی نوشته نشده که طراح و نقشه تکیه دولت از آن چه کسی بود؟ اما به طور قطع ناصرالدینشاه در طرح آن نظراتی را ارائه کرده بود. از طرفی برخی ساختمان تکیه دولت را با ساختمان اپرای لندن مقایسه کردند و از شباهت آن دو گفتهاند که در سفرنامههای برخی سیاحان این اشارات و شباهت آمده است.
تکیه دولت چه نقشی در ترویج و گسترش تعزیه داشت؟
تکیه دولت در حقیقت یک کانون دولتی بسیار فعال برای انجام تعزیه و تعزیهخوانی و پایگاه تعزیهخوانان مهمی بود که در سرتاسر ایران فعالیت داشتند. در حقیقت الگوی بسیار پیشزفته و معتبری برای تعزیهخوانی و نمایشهای مذهبی بود. چون در این تکیه هم تعزیهخوانی میشد و نمایشهایی که رنگ و بوی مذهبی داشت، برگزار میگردید. بنابراین وقتی پایگاهی مانند تکیه دولت ایجاد شد که در آن اجرای تعزیه و نمایشهای مذهبی به شدت مورد حمایت شاه بود، بهترین تعزیهها و نمایشهای مذهبی در آنجا برگزار شد، در نتیجه سبب رونق و رواج تعزیهخوانی و نمایش مذهبی در سرتاسر ایران شد. لذا در مدتی که تکیه دولت فعال بود، حضور چنین مکانی سبب رونق تعزیه و تعزیهخوانی شد.
چه زمانی تکیه دچار اسیب و تخریب شد؟
کارلا سرنا که محرم ۱۲۹۵ه.ق در غرفه انیسالدوله میهمان و ناظر اجرای مراسم تعزیه بوده در کتاب خود مینویسد: «مهندسان اروپایی که وضع ساختمان تکیه را بررسی کردهاند با توجه به اثر مخربی که حرارت و رطوبت در چنین طرح عظیمی دارد، بیم آن را دارند که ساختمان در آینده نه چندان دور فرو بریزد. اگر چنین حادثهای در یکی از روزهای که مراسم تعزیه در آن برگزار گردیده است، اتفاق بیفتد، فاجعهای بزرگ برای کشور تلقی خواهد شد.
از طرفی طبقه چهارم تکیه در میانه سالهای پادشاهی مظفرالدینشاه (۱۳۲۴-۱۳۱۳ه.ق) از چند محل شکست برداشت و خطر فرو ریختن آن پدید آمد. افزون بر عوامل طبیعی، وجود زیرزمین و نیز پشتبندهای سنگینی که نیم دایرههای وزین استوار شده بر بنا را حفظ میکرد در شکست بنا بسیار تاثیر داشت. به همین دلایل به دستور مفظرالدینشاه، «بتن»، مهندس فرانسوی که مقیم ایران بود به فرانسه رفت و با سقفی آهنی شامل دوازده قوس فولادی که با پیچ و مهره به هم متصل میشد به تهران آمد. طبقه چهارم تکیه را برداشتند، بنا را سبک کردند و سقف جدید را بر آن استوار ساختند.