موسی بیدج که معتقد است مسئولان فرهنگی باید به اهالی فرهنگ رجوع کنند و حرف دل آنها را بشنوند، با اشاره به نبود فرهنگ و کتاب در سبد خرید خانوار میگوید: وقتی کتاب نباشد، این ملت گرسنه میماند؛ گرسنه فرهنگی. باید برای این فکری کنیم.
این شاعر و مترجم در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت فرهنگ و ادبیات در دولت دوازدهم و خلاءهایی در این زمینه که نیاز به حمایت دارند، اظهار کرد: فرهنگ جریانی است که مستقیما به مقطعی یک، دو یا چهارساله مربوط نمیشود. اگر مشکلات اساسی در آن وجود داشته باشد، اصل موضوع را در چهار سال هم تحت تاثیر قرار نمیدهد (شاید مقدار کمی بهتر یا بدتر شود) لذا من معتقد نیستم که برای آن محدوده و سن و سال قائل شویم.
او در عین حال با بیان اینکه قاعدتا وضعیت خوب نیست، گفت: زمانی کتابهای من در پنجهزار نسخه منتشر میشد، حالا انگار من عمر حضرت نوح یافتهام که کتابهای منِ نوعی به ۵۰۰ نسخه و بعد به ۲۰۰ نسخه رسیده است. بعضی از ناشران هم یواشکی میگویند که ۵۰ نسخه از کتاب را چاپ میکنیم و اگر فروش رفت، ۵۰ نسخه دیگر هم منتشر میکنیم، یا اگر خیلی کتاب مهمی باشد، در ۵۰۰ نسخه منتشر میشود. آیا این با ملتی با پیشینه دیرین فرهنگی تناسبی دارد؟ من فکر میکنم هیچ تناسبی ندارد. از اینکه برای یک ملت ۸۵ میلیونی، ۲۰۰ نسخه کتاب چاپ کنیم، باید به قبا و عبایمان بربخورد، باید در این زمینه فکر کنیم. لذا مشکل ما یکیدوتا نیست.
این مترجم ادبیات عرب همچنین به تاثیر شیوع ویروس کرونا بر وضعیت فرهنگ اشاره و بیان کرد: در این دو سال اخیر هم کرونا مزید بر علت شده است، البته اصل علت نیست. این روزها دیگر کسی دل و دماغی ندارد؛ چون ناشر نمیتواند چیزی چاپ کند، ابزار چاپ سرسامآور گران شده و برای همین جرات و ریسک نمیکند تا کتابی منتشر کند و رسانهها هم اینقدر فراوان شده و چاپهای غیرقانونی هم زیاد شده و همه اینها دست به دست هم داده و باعث شدهاند که وضعیت فعلی به وجود بیاید.
موسی بیدج افزود: مشکل دیگری هم در بخش پخش داریم؛ خیلی از نویسندگان – بهخصوص جوانان – حتی اگر بخواهند کتابی را با پول خودشان هم چاپ کنند، کسی را پیدا نمیکنند که بخواهد آن را توزیع کند، چون ناشران و شرکتهای پخش چنین فضایی را به وجود آوردهاند و در نهایت طوری شده که منِ نویسنده کمتر رغبت میکنم چیزی بنویسم.
او در ادامه و با بیان اینکه پایههای فرهنگ ما بر اساس نوشتن است، اظهار کرد: فرهنگ دو پایه دارد؛ یکی از آنها، اندیشه است که باید به نوشته درآید، این نوشته میتواند تالیف و ترجمه باشد. این دو بال یک پرنده را به پرواز درمیآورند. وقتی این دو مشکل پیدا کنند، چطور میتوانیم برای بهتر شدن فرهنگمان تلاش کنیم؟ فرهنگی که باید حقش را ادا کنیم، نه اینکه بگوییم جزء کشورهای پیشرفته فرهنگی شویم، نه، ما حتی به نقش قبلی خودمان هم برگردیم، خیلی خوب است.
بیدج سپس به اینکه ما را در کشورهای مختلف به فرهنگ میشناسند، اشاره کرد و گفت: ما باید قدر این اهالی فرهنگ و هنر را بدانیم و به آنها اهمیت بدهیم و حرفشان را بشنویم؛ این یکی از نکات خیلی مهم است که حرف نویسنده، مترجم، پژوهشگر، استاد دانشگاه، اهالی تئاتر و موسیقی را دقیق بشنویم و مشکلاتشان را بدانیم و بر اساس آنها برنامهریزی کنیم. اما این توجهات را مقداری کمتر داریم و لذا باعث شده تا انقطاع و گسستی ایجاد شود و در نهایت منِ نویسنده کمتر رغبت میکنم بنویسم. اگر هم بنویسم یا جایی برای چاپ نیست یا اگر باشد هم دل و دماغی برای چاپ نیست. اینها شاید فقط بخشی از کل مشکلات حوزه فرهنگ و ادبیات باشد، مسائل دیگری هم باعث شده که اولویتهای ما از فرهنگ رویگردان شود.
او ادامه داد: امروزه اگر ۱۰ اولویت را برای سبد خرید خانوار در نظر بگیریم، کتاب و فرهنگ در آن نیست، چون آدم اول باید خیالش راحت شود، نان دارد، بعد هم اجاره خانه، لباس و دیگر ملزومات. اما وقتی کتاب نباشد، این ملت گرسنه میماند؛ گرسنه فرهنگی. باید برای این فکری کنیم. اینکه دستوری عمل کنیم، فایدهای ندارد، باید به دل اهالی فرهنگ رجوع کنیم و حرف دلشان را بشنویم.
موسی بیدج همچنین در پاسخ به پرسشی در خصوص انتظاراتش از دولت جدید و همچنین درباره ناامیدی برخی اهالی فرهنگ بیان کرد: ناامیدی بدترین بیماری یک فرهنگ و اهالی آن است چون ما به امید و انتظار زنده هستیم. اگر امید نداشته باشیم، هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم، حتی آن مسئول هم اگر امیدی نداشته باشد، کاری نمیکند. اما مسئولان فرهنگی باید درددل اهالی فرهنگ را بشنوند و بعد بر اساس این، آنچه را در صلاح و اولویت است، انجام دهند. مسئله فرهنگ، مسئلهای نیست که یکروزه بخواهد از این رو به آن رو شود. بالا آمدن فرهنگ یک جامعه قطرهقطره صورت میگیرد و نه دریادریا. ممکن است اتفاقات دیگری یکدفعه در این مملکت بیفتد، مثلا وضعیت اقتصادی خراب است اما یک عده میتوانند با ترفندی یکشبه پول فراوان گیرشان بیاید، اما فرهنگ یکشبه به وجود نمیآید و به تلاش فراوان نیاز دارد.
این شاعر و مترجم در ادامه اظهار کرد: من همیشه امیدوار هستم و همیشه میگویم که انشاءالله درست میشود. اما این در وجود من است که روحیه خودم را زنده نگه دارم و بقیه را هم امیدوار کنم. از اینکه مسئولان هم این را انجام میدهند یا نه، خیلی اطلاعی ندارم. اگر دوستان دیگر فکر میکنند که هیچ اتفاقی نمیافتد، نه، هیچ چیز در جهان ناممکن نیست، ممکن است بدتر شود یا بهتر. البته دولت فعلی هنوز یک هفته است که سر کار آمده و ما بر چه اساس بگوییم که سال آینده اتفاق بدتر یا بهتری خواهد افتاد. ما نمیخواهیم ملتمان در میان ملل جهان سرافکنده شود. فرهنگ ما همان است که دیگران میدانند، همانطور که ۶۰ مترجم در جهان عرب خیام را ترجمه میکنند و ۱۰، ۱۵ مترجم حافظ را ترجمه میکنند. و شاعر مصری به من میگوید که «چرا از «شاهنامه»، گوهری که دارید، محافظت نمیکنید؟! در کتابفروشیهای مصر آن را به گالینگور منتشر کردهاند، اما آنقدر گران است که کمتر کسی میتواند بخرد. شما این را ارزان چاپ و توزیع کنید». همه اینها نشان میدهد ما اهالی فرهنگ هستیم و چراغ این اهالی فرهنگ باید روشن باشد. درست است که ما مشکل اقتصادی و سیاسی داریم اما ما باید با فرهنگمان حسن نیت و قدرتمان را به جهان نشان دهیم.