از ماست که بر ماست / یادداشتی از هوشنگ اعلم سردبیر آزما خطاب به شماری از مدیران مسئول واصحاب رسانه
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

از ماست  که بر ماست .
این عنوان یادداشتی از هوشنگ اعلم سردبیر آزما خطاب به شماری از مدیران مسول واصحاب رسانه است با نگاهی به شرایط نامطلوب حاکم بر عرصه رسانه و دلایل آن .این یادداشت به دلیل درون گروهی بودن فقط درکانال مدیران و سایت آزما منتشر شده

دوستان بزرگوارم
میدانم که همه شما دوستانی که صاحب رسانه آید و یابه گویش امروزیان اصحاب ! رسانه ازشرایط دشواری که گرفتار آن شده ایم رنج میبرید ومن در طول پنجاه سال کار پیوسته روزنامه نگاری ام هرگز دورانی به این تلخی ودشوار را درعرصه رسانه بیاد ندارم وتجربه نکرده ام دورانی چنین تهی از درک ومعرفت که یک مدیر از مدیران شهری که کارش در بهترین شکل فنی است اجازه پیدا کند برای چگونگی تردد خبرنگاران که عاملان انتقال اطلاعات و اندیشه وآگاهی در عرصه عظیم ذهن جمعی جامعه هستند تصمیم بگیرد و با لجاجت و دیکتاتوری محض حرفش را به کرسی بنشاند و هیچ یک از مدیران و آنانی که به نمایندگی مردم در مجلس وشورای شهر نشسته اند واز قضا بنابر ادعاهایی که دارند همه اهل فرهنگ هستندو دانشور در حد کلامی جدی وخارج از دایره تعارف ومصلحت در برابر این دخالت بیجا در کار اهل رسانه بایستند و حتی وزیر وزارتخانه ای که متولی قانونی کار فرهنگ و رسانه است رغبت نکندو نخواهد سد مصلحت را بشکند ودر برابر این رفتار غیر منطقی ونمیگویم غیر قانونی، به استواری بایستد واز آبروی تشکیلاتی وزارت خانه تحت امرش و حقوق صدها خبرنگار و روزنامه نگار دفاع کند بحث بر سر مجوز طرح ترافیک نیست بحث بر سر ارزشها واعتبار یک حرفه است ارزشهایی که در دنیای متمدن به رسمیت شناخته شده وحقوقی که اینجا به تمامی زیر گیوتین رفته است تا حدی که حتی دربان وزارتخانه ای به خود حق میدهد به خبرنگاری که در حال انجام وظیفه است توهین کند وکارمند فلان روابط عمومی سرش را به طاق بکوبد . چرا چنین شده است ؟ مقصر کیست که مدیران جراید باید برای دریافت کمکهایی که درست یا نادرست بعنوان امتیازی تعریف شده به مطبوعات داده شود گردن کج کند یا خدای نکرده گریبان چاک دهد و یا به تملق و چاپلوسی و عرض ارادت های دروغین متوسل شود ؟ چرا باید دغدغه مدیران رسانه های کاغذی رقابت با سیگار فروش سر چهار راه یا همکاری وهم سویی با آنها باشد واین که کدام بهتر است ؟ چه بر سرمان آمده است عزیزان ؟ چرا باید چنین بحث های خرد واجازه دهید بگویم سخیف در رسانه ای حتی در گستره محدود یک کانال تلگرامی مطرح شود ؟ چرا باید سفره دردمان را بر سر هر کوی وبرزنی باز کنیم ؟ مگر نمیشود در گوشه ای وزیر سقفی یا زیر سقف آسمان ، در پارکی نشست واین حرفها را اگر واقعا حرفی در خور است زد وچاره جویی کرد؟ چرا خود را گرفتار بازی های کودکانه من اول گفتم! کرده آیم چرا اصرار داریم همیشه اولین نفری باشیم که در باره مطلبی نظر میدهیم؟ چرا فکر نمیکنیم اول اندیشدن وبعد گفتن اساس کار ماست؟ دوستان من بزرگواران سروران من بیایید برای بازگرداندن آبرو های رفته و اعتبار لگد مال شده اهل رسانه راه وروشمان را اصلاح کنیم اگر روزنامه نگاری و کار خبرنگار در دوران گذشته ارزش واعتباری داشت این اعتبار را دولت ها وحکومتگران به هم نسلان من پیشکش نکردند این اعتبار حق ما بود وما حقمان را گرفتیم که میدانستیم حق گرفتنی است . احترام وارزش را باید کسب کرد و ما همه اهل رسانه از صاحبان مجوز وامتیاز تا خبر نگار ونویسنده وروزنامه نگار شایسته احترامی هستیم که خود از دست داده آیم وزیر ، وزیر است وسلطان سلطان وهمه شایسته احترام ، باشد . ما هم اهل رسانه آیم نه نوکر اینیم ونه ارباب آن ماهم جایگاه رفیع خود را داریم وباید حفظش کنیم . وباید به ارزشهایمان احترام بگذاریم تا دیگران هم وادار شوند به ادای احترام .حرف ما به عنوان اهل رسانه باید سند باشد وماندگار نه اینکه امروز چیزی بگوییم از سر احساس وعجله واین که اول من گفتم وروز دیگر حرف دیگری بزنیم وتصمیم دیگری بگیریم دوستان من عاجزانه وبه عنوان یک شاگرد اگر قبولم کنید از تک تک شما تقاضا میکنم بیاییم خودمان را بازیابیم .حرف بسیار است ومن بدون اجازه شما بزرگواران زیادتر از حدم حرف زدم وکاش فرصتی میبود تادر جمع وجلسات ای خالی از غیر درد هارا میگفتیم وچاره میجستیم تا کسی چون من متکلم وحده نباشد میبخشد مرا حق یارتان.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY