بن‌بستی که قرار بود خانه عروسک‌ها باشد نه پاتوق معتادها!
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده

انگار معضلات اجتماعی از آدم‌های واقعی گذشته و زورشان به عروسک‌ها رسیده! حالا که بعد از سال‌ها دوری، همه عروسک‌ها را کنار هم در ساختمانِ قدیمی بن‌بست فیات جمع کرده‌اند تا فرهنگ و آداب و رسوم نه فقط کشورمان، بلکه دیگر ملت‌های دارای فرهنگ را نشان دهند، یک تهدید جدی «موزه عروسک و فرهنگ ایران» را تهدید می‌کند.

به گزارش ایسنا، از یک طرف نقدها موزه‌ها را کمانه گرفته‌اند که فلان‌اند و بهمان و از سوی دیگر کسی به معضلات موزه‌هایی که تلاش می‌کنند نقش‌شان در نشان دادن فرهنگِ غنی کشور را پررنگ‌تر کنند، توجهی نمی‌کند؛ بی‌توجهی که می‌تواند حتی در صورت تداوم، طرح این موزه‌ها را با شکست مواجه کند.

مدتی است دو موزه‌ی متفاوت از دیگر موزه‌های زیر نظر سازمان میراث فرهنگی ـ یکی «موزه عروسک و فرهنگ ایران» که خصوصی است و دیگری «نخستین موزه پمپ بنزین تهران» (متعلق به وزارت نفت) ـ در بن‌بست فیات پشت متروی دروازه دولت تهران سعی در ایجاد فضایی تاریخی و فرهنگی و حتی یک سایت فرهنگی در این منطقه دارند؛ اما چند نکته‌ی کاملا قابل جبران در این میان، قصدشان به خاک رساندن کمرِ فرهنگ و تاریخی است که در این بن‌بست، زندگی را از سر گرفته‌اند.

نشانه‌هایی که قطعا در نگاه نخست آنچه را که باید به ذهن متبادر نمی‌کنند؛ اما وقتی قرار باشد هر روز دانش‌آموزان دبستانی یا کودکان مهدکودک را از کنار قهوه‌خانه‌ای عبور دهید تا به موزه عروسک‌ها برسند یا هر روز از کنار سطل‌های زباله‌ای عبور کنید که بوی میوه‌های فاسدشده را می‌دهد یا اگر قرار باشد کودکان در موزه بمانند و احیانا در ساعات پایانی شب، این فضا را ترک کنند، آن وقت نشانه‌ها به راحتی به چشم می‌آیند.

اما در این میان به نظر می‌رسد هنوز هیچ‌کدام از مسئولان شهری، میراثی و همچنین متولیانِ فرهنگی کشور، راه چاره‌ای برای نجاتِ زندگی پرآوازه‌ی این دو موزه و به‌خصوص موزه عروسک‌ها که مکانِ رفت و آمد خانواده‌ها و کودکانِ آنهاست، پیدا نکرده‌اند.

قرار بود فیات سایت فرهنگی شود، نه بن بست معتادها

علی گلشن – یکی از مدیران موزه عروسک و فرهنگ ایران – به افتتاح موزه پمپ بنزین در همسایگی موزه عروسک و فرهنگ ایران اشاره می‌کند و به ایسنا می‌گوید: این تنها کوچه‌ای است که حداقل دو موزه در همسایگی هم ایجاد شده‌اند و از سوی دیگر چند کوچه پایین‌تر در خیابان هدایت نیز «موزه نقاشی پشت شیشه» قرار گرفته است، پس این منطقه فرهنگی به توجه بیشتری از سوی مدیران شهری و فرهنگی نیاز دارد.

او با اشاره به صحبت‌ها و خبرهایی که درباره‌ی احیای دروازه دولت مطرح می‌شود، ادامه می‌دهد: بر اساس آن صحبت‌ها قرار است این منطقه به یک سایت فرهنگی تبدیل شود، اما چند مشکل وجود دارد که بهتر است متولیان شهری در راستای تحقق سایت فرهنگی برای آن اقدام کنند.

وی نخستین مشکل را خودروهای میوه و تره‌بار در پشت صحنه این دو موزه می‌داند و می‌افزاید: بوی بد زباله‌های فاسدشده میوه‌ها، آزاردهنده است. از سویی در این کوچه با تجمع موتور سیکلت‌ها مواجهیم و قهوه‌خانه‌ای که طبیعتاً بوی تنباکو و ذغال آن در کوچه به مشام می‌رسد.

او اما تبدیل کوچه به پاتوق معتادان و کارتن‌خواب‌ها در شب در این کوچه را یکی از مهمترین معضلاتی می‌داند که نگرانی‌های زیادی را برای گسترش زمان این پاتوق در روز نیز به دنبال دارد.

وی با اشاره به احساس خوب و انرژی مثبتی که هر کدام از دو موزه به بازدیدکنندگان خود در داخل فضای موزه‌ای می‌دهد، می‌گوید: در برخی شب‌ها، شب‌های فرهنگی و کارگاه ساخت عروسک داریم، که فضای بیرونی کوچه، چهره‌ی خیلی خوبی برای اعضای خانواده‌ها ندارد.

شهرداری قهوه‌خانه را گالری کند تا کودکان راحت رفت‌وآمد کنند

گلشن با اشاره به پیشنهادهای زیادی که برای تغییر چهره کوچه به شهرداری مطرح کرده‌اند، ادامه می‌دهد: حتی شهرداری قرار بود کوچه را سنگفرش کند و اجازه توقف موتور در این کوچه را ندهد، اما هر بار مدیر شهرداری و مسوولان آن تغییر کردند و قول و قرارها از بین رفتند.

او پیشنهادهای خود را این بار در قالب دیگری بیان می‌کند و می‌گوید: حتی پیشنهاد ما این است شهرداری با توجه به وجود دو موزه در کوچه، قهوه‌خانه را خریداری کرده و آن را تبدیل به یک کافه – گالری کند تا بازدیدکنندگان پس از دیدن دو موزه، لحظاتی را در این گالری هنری که زمانی کبابی بود و اکنون قهوه‌خانه است، بگذرانند.

گزینه انتخابمان به خاطر نیاز به یک فضای خلوت و ابتکار عمل برای کودکان بود

وی از سوی دیگر علت انتخاب این مکان برای ایجاد موزه عروسک‌ها، بعد از پس دادن خانه‌ی استیجاری که در اختیار داشتند، را این طور توضیح می‌دهد که در آن زمان هر پیشنهادی که به ما داده می‌شد تا ما از پاسداران نقل مکان کنیم و عروسک‌ها در خیابان نمانند، استقبال می‌کردیم. در صحبت‌هایی که با شهرداری شد آنها چند مکان را به ما نشان دادند که به یک موقعیت و نقطه‌ی دسترسی مترو و فضای بزرگ حیاط نیاز داشت و از سوی دیگر باید در مکانی می‌بود تا به دلیل رفت‌وآمد در موزه و سروصدایی که قطعا به دلیل حضور کودکان ایجاد می‌شود، در منطقه‌ای با کمترین تعداد همسایگان باشد تا آن‌ها آزار نبینند، بنابراین این خانه برایمان گزینه بسیار خوبی بود.

گلشن با بیان اینکه در حال حاضر از شنبه تا چهارشنبه دانش‌آموزانِ مدارس و مهد کودک‌ها و افراد عادی به اینجا می‌آیند اما به علت وجود جعبه‌های میوه یا موتور سیکلت، خودرویی که کودکان را تا موزه می‌آورد، فقط تا سرکوچه می‌تواند بیاید و جایی برای ورود به بن‌بست ندارد، ادامه می‌دهد: از نظر دسترسی و موقعیت جغرافیایی اینجا مکان خوبی برای موزه است، چون در ۷۰ قدمی اینجا مترو دروازه دولت است و یک خانواده به راحتی بدون ترافیک خود را به اینجا می‌رسانند، اما اگر شهرداری برای خریداری یا تبدیل فضای قهوه‌خانه به گالری تلاش کند و حتی دیوارهای کوچه نقاشی و تصاویر هنری داشته باشد و کف آن سنگفرش شود، این فضا به یک کوچه فرهنگی تبدیل می‌شود و به خودی خود خبری از معتادان در شب در این مکان نخواهد بود.

وی با اشاره به این‌که ظاهرا قرار است دروازه دولت به عنوان یکی از دروازه‌های قدیمی تهران احداث و احیا بشود و حتی شهردار در افتتاح موزه پمپ بنزین نیز از پلازای شهری صحبت کرده است، تاکید می‌کند: اگر شهرداری یک قرارداد مشخص نیز با موزه عروسک‌ها داشته باشد، ما پروژه‌های مشترکِ زیادی می‌توانیم با موزه پمپ بنزین برگزار کنیم و خانواده‌ها بعد از دیدن یکی از این دو موزه، به موزه بعدی می‌رود.

به گزارش ایسنا، صحبت نصب مجسمه سعدی با احیای دروازه دولت در این منطقه از تهران، صحبتی است که به تازگی توسط محمدجواد حق‌شناس، عضو شورای شهر تهران مطرح شده است.

او اعلام کرده: «قرار است مجسمه سعدی نصب شود و برای احیای دروازه دولت هم بودجه ۳میلیاردی در نظر گرفته شود پیوندی بین دروازه دولت، مجسمه‌ها، خیابان سعدی و موزه‌ها ایجاد بکنند و مجموعه فرهنگی ایجاد کنند. پس بهتر است برای بن بست فیات هم برنامه‌ریزی فرهنگی شود.»

سال‌هاست برای تغییر زمان بازدید موزه‌ها می‌جنگیم

رضا دبیرنژاد ـ موزه دار ـ نیز در صحبت‌هایی به ایسنا می‌گوید: در بین موزه‌های خصوصی، به صورت محدود شاید موزه عروسک‌ها یکی از بهترین‌هاست؛ این موزه بر اساس یک تم پیش می‌رود و برنامه فرهنگی ایجاد می‌کند.

او با تاکید بر این که ما اکنون با موزه‌ای مواجه هستیم که در یک خانه برپا شده و حالمان را خوب می‌کند، این پرسش را مطرح می‌کند که مدل موزه‌های جدید چقدر حال ما را خوب می‌کنند؟ و سپس خود پاسخ می‌دهد: «بی‌تعارف حال ما را خوب نمی‌کنند؛ شاید حتی با دیدنشان غصه‌مان هم بگیرد. جوانان و نوجوانان و کودکان هم به آنها رغبتی ندارند.»

وی با اشاره به این که سال‌هاست می‌جنگیم تا ساعات بازدید موزه‌ها با ساعت بازدید مردم هماهنگ باشد، ادامه می‌دهد: گاهی موزه‌ها داستان و روایت ندارند، چون موزه‌دار دغدغه‌ و انگیزشی ندارد و چون احساس مالکیت نمی‌کند. اما در موزه‌ای مانند موزه عروسک‌ها با عشق و علاقه اشیای آن جمع‌آوری می‌شود و کار از سر اجبارِ کارمندی یا رفع تکلیف نیست. آن‌ها علاقه دارند که بازدیدکننده بیشتر باشد. کمد اضافه می‌کنند و تجربه به دست می‌آورند و در حال خرید اسباب‌بازی‌های جدید هستند. در حالی که موزه‌های دولتی متصلبند و با همه خوبی‌هایی که دارند، پاسخگوی نیاز موزه‌ای امروز نیستند.

این موزه‌دار شکل‌گیری یک شبکه از ایجاد موزه‌هایی با موضوعیت عروسکی را یک اتفاق جذاب می‌داند و به تعدادی از موزه‌های شکل گرفته با موضوعیت عروسک در سراسر کشور اشاره می‌کند: یک موزه عروسک در بیرجندِ خراسان جنوبی ایجاد شده. یک موزه عروسک و اسباب‌بازی در کاشان راه‌اندازی شده و موزه عروسک بادرود و موزه‌ای با مجموعه عروسک خیمه‌شب‌بازی نیز به تازگی شکل گرفته‌اند، به این ترتیب به مرور شبکه‌ای شکل گرفته که بیش از آن که مسئله‌اش عروسک باشد، قصه، جنب و جوش، داد و ستد و شکل گرفتن رویداد است.

موزه‌هایی با عملکرد بهتر از موزه‌های میراثی

او همچنین به ثبت ملی عروسک‌های بومی یا افسانه‌های فلان منطقه توسط این موزه‌ها که بعضا متعلق به میراث فرهنگی نیز نیستند، اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: اما میراث فرهنگی برای معرفی این عروسک ثبت ملی شده، تا کنون چه کاری انجام داده است؟  اکنون موزه عروسک‌ها در همین چند جا بار وظیفه‌ای را که پژوهشکده مردم‌شناسی یا یک زمان کانون پرورش فکری به دوش می‌کشید، بر عهده دارد. خودشان عروسک‌ها را از مناطق مختلف جمع‌اوری می‌کنند و مطالعات و پژوهش روی آن‌ها انجام می‌دهند.

وی با تاکید بر این که ژانر موزه‌ها به لحاظ محتوا در حال تغییر است، می‌افزاید: جالب اینجاست که برخی مراکز خصوصی مانند موزه عروسک‌ها بسیار بهتر از میراث‌فرهنگی برای موزه‌ها  کار می‌کنند،  در این جا مجموعه‌ی دولتی می‌تواند کمک کند که حداقل یک کتاب از همه داده‌ها و داستان‌های موزه عروسک ها منتشر شود.

دبیرنژاد شیوه اجرا در موزه عروسک و فرهنگ ایران یکی از عناصر مهم قلمداد می‌کند و می‌گوید: شاید در وهله نخست فکر کنید برای نوجوان و کودک امروز که با دنیای دیجیتال سر و کار دارد، موزه عروسک جذاب نیست، این در حالی است که با شیوه اجرای درست این یک تجربه کاملا متفاوت برای بچه‌هاست و از سوی دیگر برای بزرگسالان نیز با حس نوستالژی و خاطره‌بازی همراه است.

درخواستی که عمومی شد

به گزارش ایسنا، درخواست توجه به فضای شهری و محیطی در بن بست فیات در ابتدای خیابان سعدی و پشت دروازه دولت را فقط متولیان موزه عروسک و فرهگی ایران مطرح نمی‌کنند، بلکه هشتم تیر و در زمان افتتاح نخستین موزه پمپ بنزنی تهران نیز اکبر نعمت‌اللهی ـ مدیر موزه‌های صنعت نفت ـ هم خطاب به شهردار تهران اظهار کرد: «می‌خواهم از شهردار تهران و شهردار منطقه ۱۲ درخواست کنم فکری به حال کوچه فیات کنند و کار ساختمانی دروازه دولت آغاز شود.»

در حال حاضر از یک‌سو با استقرار موزه عروسک و فرهنگ ایران در سال ۹۶ در ساختمان پهلوی در انتهای کوچه فیات مواجهیم ـ موزه‌ای که تعداد بازدیدکنندگانش به سرعت رشد کرد ـ و از سوی دیگر ایجاد نخستین موزه پمپ بنزین در سر بن‌بست، نشانه‌های ایجاد یک گذر فرهنگی جدید در خیابان سعدی که تا خانه صادق هدایت و موزه نقاشی پشت شیشه امتداد دارد را نمایان‌تر کرد؛ اما در این میان به نظر می‌رسد هنوز هیچکدام از مسوولان شهری و شهرداری و متولیان فرهنگی به این مساله فکر نکرده‌اند که شاید روزی یکی از کودکانشان به بازدید از «موزه عروسک و فرهنگ ایران» یا «موزه پمپ بنزین» تمایل داشته باشد.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY