شفیعی کدکنی تو را به طبیعت می‌خواند.
بازديد : iconدسته: دسته‌بندی نشده


شفیعی کدکنی

شعرهای شفیعی کدکنی زندگی‌نامهٔ واقعی اوست.شفیعی کدکنی در ۲۲ سالگی معشوق، رقیب در شعرهایش بوده، در ۲۵ سالگی چه اتفاقی افتاد که همهٔ اینها از شعر بیرون رفتند. معشوق بدل شده است به باغ، درخت، صدای پرندگان.


در اشعار هیچ شاعری به اندازه کدکنی باغ وجود ندارد و طبیعی هم هست.

نیاز روزمرهٔ ما اکنون به باغ و سبزی و طبیعت است. از شهر بیرون می‌زنیم به خاطر دیدن باغ و سبزه و طبیعت بکر. همه می‌خواهند باغچه‌ای کوچک در اطراف شهر بخرند.

عشق کدکنی به طبیعت باورنکردنی است. مرا بی‌خواب می‌کند. شب‌ها حتی با اینکه پنجرهٔ اتاق من تاریک است، وقتی شعرش را می‌خوانم احساس می‌کنم که صبح شده است.

صدای جیک‌جیک گنجشک‌ها را انگار می‌شنوم. بی‌آنکه نامی از نیشابور بیاورد با تو کاری می‌کند که انگار می‌خواهی بیرون بزنی

و به سمت نیشابور بروی. کدکنی تو را به طبیعت می‌خواند.

بخشی از گفتگوی اميد روحانی منتقد سينما با عباس كيارستمی

ماهنامهٔ تجربه، سال اول، شمارهٔ ششم

عکس: چیذر، مرحوم استاد عباس کیارستمی در منزل شخصی


کمپین کتابخانه خوب

شعر محمدرضا شفیعی کدکنی برای عباس کیارستمی



iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY