در این مطلب متن کامل شماره ۱۲۵ ماهنامه آزما را دانلود کنید.
از اینجا 125میتوانید متن کامل این شماره از مجله آزما را دریافت کنید.
در این شماره مطالب زیر را میخوانید:
زیبایی گمشده در هجوم سنگ و سیمان
سردبیر
…شاید وقتی دیگر
نگاهی گذرا به روند تدریجی تبدیل شدن تولیدات فرهنگی به کالاهای لوکس
مدیر مسئول
واقعا چرا؟
اولین انسانی که هزاران سال قبل مفهوم چرا در ذهنش شکل گرفت و دنبال پاسخی برای آن گشت نخستین قدم را برای پیشرفت بشر از مرحلهی غارنشینی تا رسیدن به تمدن امروز برداشت. جامعه بدون چرا، جامعهای ایستا است. پرسیدن همیشه برای مچگیری و انتقاد نیست بلکه برای یافتن بهترین پاسخ در راه حل است.
چرا باید دو استاد حصیرباف را از چین به ایران دعوت کنیم تا به حصیربافان ایرانی آموزش بدهند.
آرش امین
حواستان را جمع کنید!
ه.الف
اینجا قهوه بوی شعر میدهد
گپ وگفت اسدالله امرایی با واهه آرمن
پــرونـده 1
هوشنگ اعلم
رفتار متفاوت شاعر
ژيلا مشيري
پژوهشگر مردمشناسي و منتقد
واهه با بهرهگیری از واژهها و ترکیبات ملموس به خواننده این امکان را میدهد که با او ارتباطی نزدیک برقرار کند. او به موقع از تضادها استفاده میکند.
و شیطان فریاد زد. خدا شروع شاعرانگی واهه برای من بود. با واهه آرمن و اشعارش از طریق دوست و همکار گرامیام افشین نادری آشنا شدم. کتاب واهه را در دست داشت و میخواند و تعریف میکرد. همیشه شعر را دوست داشتم. آن روز کتاب را از افشین امانت گرفتم و به دنیای شعر واهه قدم گذاشتم. دنیای شعر واهه برای من متفاوت بود. دنیای پر از پارادوکس، ایمان، عشق و باور… بعد از دیدار با او واهه برای من یک دوست همیشگی باقی ماند.
رفتار متفاوت شاعر
یاسین نمکچیان – شاعر
اگرچه کارهای واهه در ظاهر از بافت ساده و یکنواختی برخوردارند اما در لایههای زیرین زیست متفاوتی را به تجربه مینشینند
حکایت گل و گُل و بیت سرگردان
در اولین دیدار باور نمیکنی که شاعر باشد و شعرشناس و مهمتر از آن حافظشناستر از بسیاری از حافظشناسان مدعی.
دندانپزشک است، اما در طبابت هم شاعرانگی میکند چنانکه در زندگیاش روح شعر جاری است و طعم عشق. این دو یادداشت را به خواهش از او گرفتم که ارزش خواهش را داشت.
دکتر مجید کوچکی
حکایت گل و گُل و بیت سرگردان
در اولین دیدار باور نمیکنی که شاعر باشد و شعرشناس و مهمتر از آن حافظشناستر از بسیاری از حافظشناسان مدعی.
دندانپزشک است، اما در طبابت هم شاعرانگی میکند چنانکه در زندگیاش روح شعر جاری است و طعم عشق. این دو یادداشت را به خواهش از او گرفتم که ارزش خواهش را داشت.
دکتر مجید کوچکی
گفت و گو
انسان در برزخ دیگر نه و نه هنوز!
گفت و گو با دکتر علی اصغر مصلح
هوشنگ اعلم
دکتر علیاصغر مصلح مدرس دانشگاه است، ریاضی خوانده اما بعد به فلسفه روی آورده است تا مقطع دکترا، حوزهی اصلی پژوهشهای او فلسفهی معاصر است. در سالهای اخیر، به طور متمرکز در زمینهی فلسفهی فرهنگ و فلسفهی میان فرهنگی کار کرده است. و کتابهایی نیز در این زمینه نوشته از جمله: فلسفهی فرهنگ، ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفهی فرهنگ، جستجو و گفتگو، تجربه واحد، پرسش از حقیقت انسان در نیم روزی از روزهای آبان دفتر کوچک دکتر مصلح در دانشگاه علامه طباطبایی خلوتی بود برای انجام این گفتگو و در پی گفتگوهایی که معمولا پیشدرآمدی است بر گفتگوی اصلی. پرسیدم.
تئاتر تجاری یا تجارت با تئاتر
نگاهی به تئاتر امروز ایران در گفت وگو با
دکتر قطبالدین صادقی و کورش نریمانی
شقایق عرفی نژاد
آيا تئاتر تبديل به يک هنر درآمدزا شده است؟ با توجه به آمار فروش و تماشاگران تئاتر شهر و تماشاخانه ايرانشهر به عنوان دو مجموعهي آماري بايد بگوييم بله.
سال ۹۵ تعداد تماشاگراني که از ۷۵ اجراي سالنهاي تئاتر شهر ديدن کردند ۲۰۰ هزار نفر بود و اين رقم نسبت به سال ۹۴ که ۲۷ نمايش در مجموعهي تئاتر شهر اجرا شده، ۷ برابر افزايش دارد. آمار فروردين تا شهريور امسال هم چيزي در حدود ۱۴۵ هزار تماشاچي است که نسبت به شش ماههي اول سال پيش افزايش دارد. اين آمار را بگذاريد در کنار فروشهايي که پيش از اين معمولا در تئاتر اتفاق نميافتاد. سال ۹۵ نمايش «ميسي سيپي نشسته ميميرد» کار «همايون غني زاده» فروش بالاي ۲ ميليارد تومان داشت و امسال هم «اعتراف» به کارگرداني «شهاب حسيني»، به همين رقم فروش رسيد.
از سوي ديگر، در چند سال اخير، کم و بيش با عنواني در تئاتر روبرو ميشويم که پيش از اين در عرصهي تئاتر ايران جايي نداشت، تهيهکننده. البته حضور تهيهکننده در تئاتر از يک سو به حرفهاي شدن تئاتر کمک ميکند و از سوي ديگر دليلي بر اين است که تئاتر به حدي از درآمدزايي رسيده است که ميشود در آن سرمايهگذاري کرد و بنابراين سرمايهگذار يا همان تهيهکننده به مجموعهي عوامل اجرايي نمايشها اضافه شده است. البته در اين سالها پاي شرکتهاي تجاري هم به عنوان حامي مالي به تئاتر باز شده است. همهي اينها يعني تئاتر درآمدزا شده و يا ميتوان به آن به عنوان هنري درآمدزا نگاه کرد. هنري که ميشود به سوداي سود در آن سرمايهگذاري کرد و اين امر در اين وضعيت تئاتر ما که هيچگاه به آن به عنوان هنري پولساز نگاه نشده و دست کم در اين سي و چند سال وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته، اتفاق مثبتي است. اما در اين ميان، سؤال مهمتري وجود دارد. اين درآمدزايي نسبي از چه راهها و با چه ترفندهايي صورت گرفته است؟
پاسخ روشن است. فربه شدن گيشه و پولسازي تئاتر از طريق استفاده از بازيگران سينما و انتخاب متنهاي کميک و با دو يا سه اجرا در يک روز در تماشاخانههاي خصوصي حاصل شده است. اما سؤال دوم و اساسيتر اين است که جذب تماشاگر با چهرههاي سينمايي و متنهاي کميک عاميانه به تدريج ذائقه و ذهن مخاطب را نسبت به تئاتر تغيير نخواهد داد و او را از تئاتر ناب و اصيل دور نخواهد کرد؟ نميدانيم. اين چيزي است که زمان آن را مشخص ميکند.
«کورش نريماني» کارگردان مطرح و با سابقهي تئاتر که نمايشهاي پرمخاطبي مثل «دون کاميلو» را بدون استفاده از چهرههاي سرشناس سينما روي صحنه برده، معتقد است که آنچه اين روزها در تئاتر اتفاق ميافتد درآمدزايي نيست، تجارت است. او ميگويد؟ «پيش از اين تئاتر درآمدزا بود، ولي فرهنگي هم بود و در واقع “تئاتر” بود.
چيزي که بسيار بد و نگرانکننده است ورود غيرمتعارف آدمهاي غيرمتخصص در اين حوزه است. ضمن اينکه درآمدزايي تئاتر مثل چلوکبابي و فروش فلافل نيست. تئاتر يک کالاي فرهنگي است که نياز مردم است. حتي اگر مردم ندانند. به همين دليل هر دولتي بايد از آن حمايت کند و اين در همهي دنيا هست.