گزارش روز هفتم جشنواره کن ۲۰۱۷
بازديد : iconدسته: گزارش

٢٤ فريم ( عباس كيارستمي)
كيارستمي در دوران بعد از ورود سينماي ديجيتال و فاصله گرفتن تدريجي از كار گروهي متعارف توليد سينمايي رو به پژوهش رو مطالعه روي قاب سينمايي آورد كه اگر زنده ميماند و ادامه ميداد بي شك نوع ديگري از فيلمسازي را به اعلاء درجه ميرساند و در جهان جا مي انداخت. او در ٢٤ فريم با ٢٤ قاب ثابتي كه از دريچهء دوربين او ضبط شده و حاصل صبر و حوصلهء بسيار او و انتظار براي ثبت اين لحظاتي طلايي از طبيعت با پرندگان يا جانوران است آزمايش خود در سنجش زمينه (context) كه در فيلمهاي سينمايي به پس زمينه يا پيش زمينهء روايت قصه تبديل ميشوند به ظهور رسانده و از اين منظر به “زمينه” ارزشي مستقل داده است. فيلم با اين زمينه ها كار مي كند و با جلوه هاي ويژهء رايانه اي و افزودن برف و باران و صاعقه و يا افزودن دستهء پرندگان به قاب، ظرفيت قاب به مثابهء تابلوي نقاشي كه رنگي بعد از رنگي ديگر به آن اضافه ميشود را كشف مي كند. اين كشف به عنوان يك آزمايش در بعضي تصاوير بسيار موفق است و در بعضي ديگر نياز به كارِ دوباره داشته و البته تعداد, بايد بيشتر از اين ميبود كه تنوع موضوعي قطعات بيش از اين باشد كه البته با رفتن نابهنگامش كامل نشد.

بعد از جنگ (آناريتا زامبرانو)
فيلم اول اين فيلمساز زن ايتاليايي به ترور اساتيد دانشگاه و روشنفكران ايتاليايي در اوايل دهه هشتاد ميلادي ميپردازد و عاقبت نظاميگري ايدئولوژيك و قتل مخالفين دانشگاهي و قضايي و تبعات آن براي خانوادهء يكي از اين تروريستها را نشان ميدهد. عده اي از اين تروريستها در دههء شصت به فرانسه رفته اند و پناهنده شده اند و زندگي تشكيل داده اند. حالا با اسم همان حزب يك ترور اتفاق مي افتد كه سرنوشت تمامي اعضاي خانوادهء كسي كه رهبر اين حزب در دو دههء پيش بوده را تغيير ميدهد و تروريست سابق مجبور به اقدام براي فرار به اكوادور مي كند و دختر هيجده ساله اش هم كه در فرانسه دنيا آمده و بزرگ شده بايد او را همراهي كند و با پاسپورتهاي جعلي كشور را ترك كنند. خواهر تروريست كه معلم تاريخ است با اعتراض والدين در ايتاليا از كار معلق ميشود و مادر تروريست مجبور به زندگي با دختر و داماد خود. تنها يك تصادف كه منجر به مرگ تروريست ميشود شانس بازگشت جنازهء او را به وطنش ايتاليا ميدهد و دخترش براي اولين بار خانوادهء پدر ايتاليايي خود را ملاقات مي كند. فيلم بدون قضاوت اخلاقي نسبت به اين موضوع روايتش را به انجام ميرساند اما تمركز لازم روي شخصيت اصلي را ندارد و بعضي اوقات زيادي حاشيه ميرود كه تاثير موضوع اصلي را كم مي كند.

زنِ جوان (لئونور سِراي)
به طور قطع بهترين فيلمنامه در ميان فيلمهايي كه تا اينجاي جشنواره ديده شده متعلق به اين فيلمست. نام فيلم ميتوانست “مطرود” باشد چرا كه شخصيت اصلي فيلم از همه طرف پس زده ميشود. دختري سي ساله كه ده سال از عمرش را با يك عكاس مد به باد داده بيرون انداخته شده و دوستان، خانواده، عاشقش و هيچ آشنايي حاضر نيست او را طولاني مدت بپذيرد چون كمي خل مزاج است و دوقطبي. صراحت لهجهء او خوشايند جامعه نيست و آنچه بعنوان يك انسان براي ارائه دارد خريدار ندارد. او با هوش و پشتكار آرام آرام خود را جمع و جور ميكند؛ جاي خواب پيدا ميكند، شغل ميگيرد و خودش را پيدا مي كند كه ميفهمد حامله هم هست. او از شر بچهء ناخواسته هم خلاص ميشود و فيلم در همين جا با نمايي بسيار گويا تمام ميشود: يك چشم دختر سبزرنگ است و جشم ديگرش قهوه اي. فيلم ريتم بسيار مناسبي دارد و با تعدد لوكيشن، سكانسهاي كوتاه و مونتاژي دقيق هيچ لحظهء مرده اي ندارد و بازيگرش كه بسيار پرانرژي بازي ميكند يادآور جولين مور.
سعید نوری


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY