اين گفتوگو بيشتر گپي
دوستانه است بين اين دو هنرمند که مدتي پيش انجام شده. گفتوگويي خارج از چارچوب
رسميت خشک و جهتدار گفتوگوهاي معمول و به همين دليل مسايل مختلف اما همه مرتبط و
حول يک محور در آن مطرح شده است. از هنر تا فرهنگ و تمدن. در اين گفتوگو محمدرضا
اصلاني بيشتر پرسش گر است و آيدين آغداشلو پاسخگو و
تحليلگر.
سيد علي صالحي شاعر است، شاعر ديروز و امروز. پرسش پرونده ي اين شماره را با او که دل و جانش در پيوند با زبان فارسي است، در
ميان نهاديم . پاسخ را دريادداشتي برايمان فرستاد، به رسم قديم به دستخط و امضاي
خودش رسم خوش آيندي که نامه هاي الکترونيک
مدت هاست از يادمان برده است.
براي شروع پروندهي اين شماره، تحقيق کوچکي انجام شد بر اساس شمارش
واژگان چندين رمان و مجموعه ي شعري که طي ده سال اخير چاپ و منتشر
شدهاند. شمارش واژگان اين کتابها از طريق نرمافزارهاي کامپيوتري اثبات کرد که
دايرهي واژگان به کار رفته در اين کتابها روز به روز محدودتر شده است. زبانشناسها
همواره بر اساس رشتهشان و وظيفهاي که اين رشته بر دوش آنها ميگذارد در تحليل
وضعيت موجود زبانهاي مختلف پيشتازند. آنها معتقدند که زبان يک موجود زنده است
هيچ زباني بر زبان ديگر برتري ندارد و تا زماني که حتي يک نفر به زباني صحبت ميکند
آن زبان زنده است. براي بررسي علت محدود
شدن دايره ي واژگان مترجمها، نويسندگان و شاعران معاصر به سراغ استادم دکتر
کورش صفوي رفتم يکي از شناختهشدهترين استادان زبانشناسي با تخصص ويژه در معنيشناسي.
مثل ساليان دور، سراپا گوش شدم، در همان دفتر کوچک دانشگاه علامهطباطبايي انگار
زمان ايستاده بود در همان پانزده سال پيش.
بهرام دبيري نقاش است. اما نه فقط نقاشي. که پژوهشگرهنر هم هست و باز
هم نه فقط به ضرورت نقاشي به دانش.او هنرمند جست و جوگر است که
نقاشي را از دهه چهل آغاز کرده و در سکوت و صبوري و به دور از جنجال ادامه داد از
نظر او، به گمان من، هنر آفتاب است و براي نشان دادن آفتاب نيازي به لامپ فلورسنت
نيست. در فرصتي که البته آسان به دست نيامد با او گفت وگويي داشتيم که مي خوانيد.
هدایت این نسخه
را از بمبئی برای جمال زاده به ژنو فرستاد
و جمالزاده آن
را برای ایرج افشار در تهران پست کرد و …
گاهي در کارهاي پژوهشي اتفاقاتي ميافتد که مسير تحقيق را به طور موقت به
سمت و سوي ديگري ميبرد. سمت و سويي که هيچ ارتباطي با اصل موضوع تحقيق ندارد، اما
آن قدر جذابيت دارد که اصل موضوع مدتي کنار گذاشته شود و همه فکر و ذهنت را به سمت
مسئله ي تازهاي که پيش رويت قرار ميگيرد هدايت
کند و اين دقيقاً همان است که در جريان يک تحقيق کتابخانهاي افتاد و ماجرايي را
علم کرد که هيچ ربطي به موضوع اصلي تحقيق نداشت و باعث شد که تا اطلاع ثانوي!
موضوع اصلي را کنار بگذارم و ماجرايي را پي بگيرم که حسابي ذهنم را مشغول کرده
بود. گم شدن يک نسخه منحصر به فرد بوف کور به خط صادق هدايت.