کاظمسادات اشکوری میگوید: نسل جوان شعر نمیخواند و اصلاً شاعران بزرگ ما را قبول ندارد؛ گرفتاری ما این است.
به گزارش ایسنا، این شاعر و پژوهشگر اظهار کرد: مسالهای که در سالهای اخیر پیشآمده قطعشدن ارتباط نسل قدیمتر با نسل جدید است، چون قبلا و در زمان ما اینگونه نبود و میان جوانها و نسل پیش از آنها ارتباط بیشتری وجود داشت و این ارتباط در جای خودش نقش و جنبه آموزشی هم پیدا میکرد. همچنین بسیاری از مجلهها صفحه شعر و مسئول صفحه شعر داشتند. بعد از ماهنامههای «آدینه» و «دنیای سخن»، که صفحه شعرشان را خودم راه انداختم، به نظر میرسد که مجلات ادبی خیلی به اختصاص صفحهای برای شعر اهمیت نمیدهند. البته استثناهایی هم هست اما کافی نیست. در گذشته تعداد و تنوع مجلات ادبی مثل امروز نبود، شاید به لحاظ تعداد، یکسوم مجلات کنونی بود اما همانها، چه ماهنامه و چه هفتهنامه، به طور مرتب منتشر میشدند و صفحه اختصاصی برای شعر داشتند و همین خود در اعتلای شعر و برانگیختن توجه به آن و همچنین آموزش به نسل جوان شاعران موثر واقع میشد.
او افزود: به همین دلیل به نظر من شعر امروز فارسی در میان جوانها به جای آنکه رو به پیشرفت و اعتلا باشد، پسرفت کرده است. موارد استثنا شاید وجود داشته باشند اما به قول برتولت برشت استثنا هیچ وقت قاعده نیست. البته وضعیت شعر کلاسیک فارسی مخصوصا غزل به نظر من برعکس است و نسبت به قبل از انقلاب خیلی متحول شده است. همین شاعران جوان غزلهای خیلی خوب و زیبایی گفتهاند. اما اکثر کسانی که امروز شعر مینویسند و به قول خودشان شعر سپید مینویسند هرچند من تعبیر شعر آزاد را بیشتر میپسندم شعر فارسی را به درستی نمیشناسند، بسیاریشان حتی نمیدانند وزن چیست. اما شاعران دوره ما وزن شعر را میشناختند و شعرهای موزون هم میگفتند، حتی بسیاری از شاعران آزاد ما همچون شاملو، اخوان، فروغ و… . خود شاملو با شعر نیمایی شروع کرد. اما نسل جدید به جای تلاش برای شناخت زبان و ظرایف شعر، بدیع، استعاره، کنایه و بسیاری موضوعات مربوط به شعر، مقلد ترجمههای شکستهبستهای شده است که ۷۰-۸۰ درصدش هم در ترجمه از بین رفته.
اشکوری که با ستاد خبری جایزه شعر شاملو گفتوگو میکرد درباره تأثیر جوایز ادبی در بهبود این روند بیان کرد: وقتی وضعیت شعر اینگونه است که گفتم، شاید جایزه شعر تاثیرگذار باشد اما نه آنچنان. دلیلش آن است که در وهله اول باید زمینه آن فراهم شود. مثلاً در دورهای که خودم یکی از داوران این جایزه بودم، شاید بهتر بود اعلام کنیم امسال کتابی که درخور عنوان برگزیده جایزه شعر شاملو باشد نداشتیم. اما اگر چنین چیزی را اعلام کنیم، شاعران جوان نمیپذیرند.
نویسنده «قاصد روزان ابری» ادامه داد: برای اثبات این موضوع پیشنهاد میکنم از شاعران جوان بپرسید که آیا مثلا منی را که ۶۲ سال است در این حوزه فعالیت میکنم، قلم زدهام و کتابهای زیادی دارم میشناسند یا خیر؟ کتابهای من را خواندهاند یا خیر؟ به شما قول میدهم که نخواندهاند. این را مثال میزنم؛ صرفاً منظورم خودم نیستم. در حالی که با قاطعیت میگویم هیچ شاعری از نسل پیش از من یا از همنسلانم نمیتوانید نام ببرید که شعری از او را حفظ نباشم. اما نسل جوان شعر نمیخواند و اصلاً شاعران بزرگ ما را قبول ندارد؛ گرفتاری ما این است. هر نسل باید آثار نسلهای قبل را خوب خوانده باشد و خوب بشناسد تا بتواند از آنها استفاده کند و بداند آنها از کجا به کجا رسیدهاند.
او در پاسخ به این سوال که آیا داوری شعرهایی را که به صورت کتاب منتشر نشده درست میداند یا خیر نیز گفت: نه به نظرم درست نیست و در هیچ جای دنیا چنین چیزی مرسوم نیست. چون هر مطلبی تا زمانی که به صورت کتاب درنیامده باشد، رسمیت پیدا نمیکند. اثر زمانی پذیرفته میشود که به صورت کتاب درآمده باشد چون کتاب است که میماند و میشود درباره آن اظهارنظر کرد. برای هر شاعر و نویسندهای اتفاق میافتد که بعد از انتشار شعرش در مجله و رسانههای دیگر، هنگام چاپ به صورت کتاب شعرها را تغییر بدهد. خود آقای شاملو مثلاً شعری را در مجلهای چاپ کرده و ۱۰ سال بعد که به صورت کتاب منتشر شده آن را تغییر داده و حذف و اضافه کرده است. شعر «صدای پای آب» سهراب سپهری ابتدا در مجله آرش منتشر شده بود، شما آن شعر را با نسخهای که در هشت کتاب آمده مقایسه کنید و ببینید چقدر شعر را تغییر داده است. همچنین «باغ آیینه» شاملو را با چاپهای بعد مقایسه کنید، همین اتفاق افتاده و درستش هم همین است. شاعری که اهل تأمل و تفکر باشد، ذهنش تغییر میکند. کسی در نوشتن موفق خواهد بود که در طول زمان تبدیل شود به بهترین ناقد و ویراستار آثار خودش.
کاظمسادات اشکوری همچنین درباره تجربه داوری خود اظهار کرد: حقیقت قضیه را بخواهید هیچکدام از آن کتابهایی که من باید داوری میکردم، از نظر ارزشگذاری به نظرم امتیاز ۳ یا ۴ را هم از ۱۰ نمیگرفت، اما چون اثر دیگری نبود، مجبور بودم بین همانها چند تایی را انتخاب کنم و به آنها نمره بیشتری بدهم. وگرنه به عقیده من آن آثار حتی در حدی نبود که در جایزهای شرکت داده شود.