گفت وگو با محمود حسینی زاد، نویسنده و مترجم
هوشنگ اعلم، گفتوگو کننده: ساخته شدن سریالی به نام «زخم کاری» براساس داستانی از محمود حسینیزاد که باعث توقیف کتاب شد. بحثها و نظرات بسیاری پیرامون این کتاب و سریال ساخته شده پدید آورد. اثری که پیش از انتشار ده سال در محاق ممیزی مانده بود تا اجازه انتشار گرفت و ساخته شدن فیلم زخم کاری ناظران! را به فکر انداخت که کتاب مجوز گرفته و منتشر شده جمع کنند!! و همین باعث شد که نگاهها بار دیگر متوجه این اثر بشود و این مسئله بهانه این گفتگو با محمود حسینیزاد شد. اما موضوع گفتگو نه درباره کتاب او و فیلم ساخته شده براساس آن بود که پیشتر چندین گفتگو درباره این هر دو انجام شده بود.
بنابراین محور این گفتگو سیاستهای فرهنگی دایم در حال تغییر بود و نگاهی کلی به شرایط ادبیات داستانی ایران و نیز خواستیم به جای این که نویسنده را به گفتن درباره اثرش واداریم. نظر او را دربارهی شرایط کلی و سیاستهای حاکم بر هنر و ادبیات بدانیم و …
و این حاصل این گفتگوست. گفتگویی از راه دور. ما اینجا و حسینی زاد در آلمان گفتگویی که به کمک فضای مجازی شکل گرفت.
با هر بار تغيير دولت در ايران سياستهاي فرهنگي تغيير ميکند و هر مسئولي براساس ديدگاه و سليقه خودش اين سياستها را به گونهاي اعمال ميکند. به نظر شما اين سياستهاي مقطعي چه آسيبهايي در عرصه فرهنگ و هنر دارد و آيا اصولا ميتوان فرهنگ و هنر را به عنوان يک زيرساخت دستخوش چنين تغييراتي کرد؟
البته که اين مساله مربوط به سياستهاي فرهنگي هست. بي شک. اما ريشههاي دلايل اين امر عميق تر هستند. کلا سرنوشت هنر و ادب و سياست و اقتصاد و اجتماع اين سرزمين با «گسست و از هم گسيختن» پيوند خورده. کل تاريخ را نگاه کنيد. حکومتي و دولتي داشته ايم که چندين سال متوالي سرکار باشد؟ و تازه اگر هم سر کار باشد با آرامش؟ همين صد سال اخير را در نظر بگيريد. کودتاي سوم اسفند. خودمختاري رضا شاه. اغتشاشات داخلي. جنگ جهاني دوم. رفتن رضا شاه. آمدن پسرش. متفقين. زد و خوردهاي سياسي. کودتاي مرداد ۱۳۳۲٫ شروع جنبشهاي سياسي و خرداد ۴۲٫ بهمن ۵۷٫ جنگ عراق و ايران، تحريمها سياستهاي منطقهاي و غيره. همه ي اين حوادث هم همراه بوده با بگير و ببندها و مهاجرتها و همه چيز در هر مقطع رسيده به همان گسست که گفتم. هيچ روندي سير طبيعي خودش را نداشته. خيلي چيزها يا حتي همه چي از نو!. براي سامان دادن به هر امري شما نياز به آرامش داريد به سکوت و به تامل و تعقل. روانکاو و روانشناس نيستم اما ميدانم اين روند تاريخي بايد و حتما در ناخودآگاه و نگرش و طرز تفکر همهي ما نشسته باشد. ما شايد جزو معدود کشورهايي هستيم که در آن هنوز در قرن بيست و يک هم با رفتن يک مدير همهي زيردستها عوض ميشوند. طبيعي است که در چنين شرايطي اعمال سليقه جولان ميدهد. هميشه. تمام مواردي که براي سياستمداران و براي همه قدرتها الويت دارند مثل سياست و اقتصاد و مسايل دفاعي و اجتماعي و آموزشي و غيره همه دستخوش اين اعمال سليقه شده و ميشوند. فرهنگ و هنر که ديگر هيچ در برابر اينها عددي به حساب نميآيند!