ترامپ، مردی برای فصل سرد
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

جهان ديوستاني چنان شده است که از چنداني هول، هيچ کابوسي روايت آن را برنميتابد. دوزخي است که جهنم را به خردي حقارت ذليل ميکند و ستم را معنايي چنان داده است که ستمگران تاريخ را به آبرويي ابدي نام بردار ميسازد.

واي بر ما که مردگانيم به هيأت زندگان. نگران بر اين ديولاخه خون و تاريکي.

سردبیر


iconادامه مطلب

مولانا؛ جهانی ترین شاعر ایران فرهنگی
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

به بهانهي ۷ مهر روز مولانا

کيخسرو پورناظري/ نوازنده و آهنگساز


iconادامه مطلب

مترجم؛ بالاتر از مولف ترجمه غنا بخشيدن به زبان است
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

به بهانهي ۸ مهر روز جهاني ترجمه

عبدالله کوثري/ مترجم

در دهه‌ي سي‌وچهل دو عامل در گزينش کتاب توسط مخاطب، جدا از نام نويسنده اهميت پيدا کرد، يکي ناشر و ديگري مترجم،  چون ناشران معتبر کتاب‌هاي ارزشمند را چاپ مي‌کردند که به قلم مترجمان متبحر ترجمه شده بود و حتي در آن دهه جزوه‌اي منتشر مي‌شد که خاص نقد کتاب (‌خواه  ترجمه و خواه تاليف) بود . در حالي که در دهه‌ي ۱۰ و ۲۰ اسم مؤلف اهميت بسياري داشت و چون تعداد مترجم‌ها انگشت‌شمار بود، اگر ترجمه‌ي بدي به دست خواننده مي‌رسيد برداوري ما درباره‌ي نويسنده تأثير منفي مي‌گذاشت و اگر ترجمه‌ي خوبي از اثري مي‌خوانديم تازه با تفکر صحيح نويسنده آشنا مي‌شديم. به همين دليل بودکه در دهه‌ي چهل  ناشر براي کتابخوان‌هاي حرفه‌اي اهميت بسياري پيدا کرد، ناشراني  چون نشر نيل، نشر زمان، اميرکبير و فرانکلين و… نشان داده بودند کتاب‌هاي درجه دو منتشر نمي‌کنند و ما به اعتبار ناشر کتاب مي‌خريديم.  کتاب‌هاي جيبي هم که منتشر شد يکي از بهترين مواهب براي نسل جوان بود، چون قيمت بسيار مناسب بود و ترجمه‌ها و ويراستاري بسيار خوبي داشتند. در نسل قبل از ما مترجمان فرانسه بيشتر از مترجمان  انگليسي  زبان بودند چون برتري زبان انگليسي بعد از جنگ جهاني دوم با قدرت گرفتن آمريکا شروع شد و از سال ۱۳۲۰ به بعد بود که به تدريج ترجمه از انگليسي رونق گرفت. بحث تاريخي نمي کنم اما تا آن‌جا که مي دانم يکي از  اولين کساني که از زبان انگليسي ترجمه کرد ابراهيم گلستان بود و بعد از او نجف دريابندري وارد دنياي ترجمه شد.


iconادامه مطلب

ما در کجای جهان ایستاده‌ایم؟
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

سردبیر-هوشنگ اعلم

شايد براي جامعهاي که سرانه مطالعه مردماش چيزي حدود ۲ دقيقه در روز است و تعداد کافيشاپها و پيتزافروشيها و قليانکدههايش دهها برابر تعداد کتابفروشيهايي است که در نيمي از ساعات روز پرنده در آنها پر نميزند دانستن اينکه ناشران ايتاليايي در سال ۲۰۱۳ چيزي حدود يکصد و هيجده ميليون نسخه کتاب منتشر کرده و فروختهاند و از فروش اين تعداد کتاب تقريباً ۵/۲ ميليارد يورو و تحقيقاً ۶۶/۲ ميليارد يورو سود بردهاند عجيب و غير قابل باور به نظر برسد.


iconادامه مطلب

نوستالژی پارادوکس تاریخ‌زدایی و تاریخ‌زدگی
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

دکتر مسعود کوثري- جامعهشناس و استاد د انشگاه

انسان تنها موجودي است که تاريخ دارد و از اين رو انسان تنها موجودي است که نوستالژي (غم غربت، دلواپسي براي گذشته و يا هر تعبير ديگري) براي گذشته دارد. نوستالژي نوعي حرکت در زمان رو به عقب است براي تحليل وضعيتي که اکنون در آن زندگي ميکنيم و يا هراس از آيندهاي که نمي دانيم چه خواهد بود. بنابراين، نوستالژي نوعي واکنش رواني است نسبت به اکنون و پناه جستن در گذشتهاي که فقط خوبيهاي آن بر جاي مانده است. حس نوستالژي چيز تازهاي نيست؛ هبوط که کرديم اين حس در ما به وجود آمد که به بهشتي که از آن رانده شديم بازگرديم، به همان حس آرامش و بدون تکليف و آزادي بي قيد و شرطي که در روز ازل داشتيم. حتي به دنيا آمدمانمان هم همين حس را نسبت به بطن مادري که در آن آرام و چشم بسته ميزيستيم و تغذيه ميکرديم، داريم.


iconادامه مطلب

دویدن تا خط پایان
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

ه

با خداحافظ رفيق در ذهن من متولد شد و ماند گفتم متولد شد. يعني آمد با همه ابعاد يک حضور، حضوري که آمده بود تا بماند. آمد و ذهنم را درگير کرد. امير نادري، عکاس فيلم‌هاي کيميايي و يکي دو نفر ديگر. با دست خالي فيلم ساخته بود فيلمي براساس يک ماجراي واقعي، سرقت يک صرافي در چهارراه اسلامبول. فيلمي که چندان از جنس سينماي آن روز ايران نبود و همين نشان از اعتماد به نفس و جسارت سازنده‌اش داشت.


iconادامه مطلب

این همه حفره‌های خالی هول‌انگیز
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

روز جمعه دوم بهمن ماه جامعه فرهنگي ايران ابوالحسن نجفي را از دست داد. فرهيخته مردي که رفتن‌اش نه فقط جامعه فرهنگي، که کليت فرهنگ و تلاشگران عرصه فرهنگ معاصر را با ضايعه‌اي روبرو کرد ضايعه اي که بي‌ترديد زخم برجاي مانده از آن تا ساليان ناپيدا التيام نخواهد يافت زخمي که عمق و وسعت آن زماني به درستي ديده خواهد شد که دريابيم جاي خالي او به سادگي پر نمي‌شود. چنان که جاي خالي شماري ديگر از چهره‌هاي درخشان فرهنگي که در اين سال‌ها و سال‌هاي پيش‌تر رفتند هنوز و همچنان خالي مانده است و بيم و هراس از خالي ماندن اين حفره‌هاي پرناشدني هر بار که ستاره‌اي از آسمان ابرآلود هنر و فرهنگ اين سرزمين به مغاک خاک مي‌رود دل اندک‌شمار مردماني را که هنوز و در کنار دغدغه‌هاي روزمره به آينده فرهنگي زادبومشان مي‌انديشند مي‌لرزاند، به سختي.


iconادامه مطلب

منوچهر آتشی از صدای اندیشه تا رویای زیستن!
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

سخن از شاعريست، با چشم‌انداز سيّال «اسب سفيد وحشي» که از اسطوره تا تاريخ، کلامي‌ از جنس آفتاب و شن را بر آستانه‌ي «عشق، مرد، مرگ» به خدمت هستي جهان شعر گرفته است. روايت‌هاي آتشي در حوزه‌ي شعر، روايتي از رنگين‌کمان گذشته‌هاي بومي، تا به امروز و آينده‌هايي که در راه است. زبان شاعر، در اين رهگذر از کارکردي بهره مي‌گيرد، که انديشه و دغدغه‌هاي انساني و زيستن را پيوسته به همراه دارد. گفتني‌ست که «عدالت»، «عشق» و دلبستگي به آزادي آدمي، در چشم‌انداز سروده‌هاي آشتي، همواره جايگاه روشني را با خود بر دوش مي‌کشد.


iconادامه مطلب

نگاهی به چهار شعر منثور در کارنامه‌ اخوان
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

بخش اعظم شعرهاي مهدي اخوان ثالث (۱۳۶۹-۱۳۰۷) شاعر برجسته ،را مي‌توان در ذيل دو گروه شعرهاي سنتي (عروض قديم) و شعرهاي نو (عروض نيمايي) طبقه‌بندي کرد با اين همه، بايد به يادآورد که او در شعرهاي سنتي خود، گاه، به وزن‌هاي کم شناخته شده / کم استفاده شده هم روي برده است. علاوه بر اين، از اين گوينده به سبب تعلق خاطرش به موسيقي ايراني، تصنيف‌ها يا تصنيف گونه‌هايي هم باقي مانده است. به طبع، در بخشي از آثار اخير، خروج از عروض قديم ديده مي‌شود. چرا که تصنيف و ترانه‌ ي ايراني نظامي موسيقيايي خاص خود  دارد. همچنين، اخوان ثالث کوشيد تا نوعي شعر هجايي کهن (قبل از اسلام، و آغاز دوره‌ي اسلامي) را با عنوان «خسرواني» در ذيل وزن‌هاي عروضي، اما نه وزن‌هاي متعارف و معمول، احياء کند. اين شعرها که سه سطري / مصراعي / لَتي/ لختي بود، از نگاه او «نوخسرواني» نام گرفت. اين نوع شعر، گاه قافيه داشت و گاه نه:


iconادامه مطلب

نیما
بازديد : iconدسته: یادداشت ها

تا هنگامي که مرد، بزرگ‌ترين افريننده‌اي بود که هنر ايراني در چند صد سال اخير يافته بود. و در آينده، تا هر زمان که هنر زبان و شعر در واحدهاي ملي و جغرافيايي مشخص شود نام او و کار او با نام و کار رودکي و بيهقي و سعدي و حافظ همپا و يک جا خواهد آمد. نيز اگر در آينده بخواهند زبان روزگار ما را بيابند، درک کننده روان ما را بيابند، دريابنده اميد، و ترس ما را و بيننده راه و حرکت انساني ايران عصر تغيير کنوني را بنامند، او را خواهند يافت، او را خواهند نمود، و او را خواهند ناميد.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY