​چیستی و کیستی کتاب
بازديد : iconدسته: ادبیات

مهرداد نوایی، روانشناس، در یادداشتی به چیستی و کیستی کتاب پرداخته است.

ایبنا: مهرداد نوایی، روانشناس، در یادداشتی به چیستی و کیستی کتاب داشته و نقش‌های هشت‌گانه آن را بیان کرده است.

۱٫ درد کتاب
«کاش می‌شد درد را می سرودیم» سایه

درد نهفته در دل نسلی بی خبر از کتاب
درد شاعر و نویسنده مطرود از کتاب
درد کودک نیازمند کتاب
درد معلمی در کمبود کتاب
درد غریبی کتاب
درد کتاب‌های غریب
درد دل سوختگان کتاب
درد غم خوردگان نشر کتاب
درد زیان دیدگان سرمایه‌گذار کتاب
درد اندیشمندان منتظر رخصت چاپ کتاب
درد مربیان ناظر از دوری نوجوان و کتاب
درد نیازمندان کتاب خوب
درد نقادان از نویسندگان بی حساب
درد زهرآلود تکرار کتاب های درسی و کمک درسی
درد مترجمین آگاه از ترجمه های بس دلخواه
درد آینده نگران از تهی ماندن کتاب
درد فرصت های نابرابر زایش کتاب

۲٫ غریبی کتاب
سالهاست کتاب چون نویسندگانش غریب تر می‌شود. خیلی بیش از آنچه برایش می‌نویسند ترک شده و به کناری گذاشته شده است. روزگاری او را زنده می دانستند و گویا حالش رو به وخامت است.
اگر بتوان تشخیص خوبی برایش داد ای بسا بتوان شادابی را به روزگارش برگرداند.
بهترست تا دیر نشده به او رسید. نفس‌های سنگینی می کشد. تار و پود جلدش رو به گسستن نهاده و صفحاتش از خاک خوردگی ایام خشکی و پوسیدگی دارد.
چه بر سرش آمده است؟
آیا نویسنده همان است که روزگاری برای دمی با او بودن مخاطبانش آرزومندانه گفتگو می‌کردند؟
آیا تشخیص مخاطبان کتاب‌ها درست همانیست که باید؟
آیا ناشر کتاب برایش فرق نمی‌کند خریدار که باشد؟
آیا کتاب تازه و درست از ناشر به دست خریدار می‌رسد؟
آیا چاپ به سهولت انجام می‌شود؟

۳٫ خواندن یا نوشتن
دبستان خواندن و نوشتن می‌آموزند بی آن که یک بار گروهی تحقیق کنند کدام لازم است یا کدام مقدم است. خواندن یا نوشتن یا چیزی دیگر؟ کودکان در پیش از دبستان آرزوی یاد گیری خواندن دارند. پیش از نوشتن دوست دارند حرف بزنند.
ای کاش برنامه‌های آموزش از درست حرف زدن شروع می‌شد. به دنبالش درست گفتگو کردن شکل می‌گرفت.
ای کاش می دانستیم کجا و چقدر و چگونه و چرا بگوییم.
خیلی زیبا بود که کودکان تلاش می‌کردند تا آنچه دوست دارند بنویسند تا یاد بگیرند نوشته‌هایشان برای چه کسانی دوست داشتنی خواهد بود.
ای کاش می‌شد کودکان را برای شنیدن حرف یکدیگر آماده می‌کردیم.
ای کاش معلمان طرح درسشان نیک زیستن بود نه نوشتن و خواندن.
ای کاش بجای زنگ دیکته و املا که همه ذوق نوشتن را یکسره سرکوب می‌کند زنگ گفتگو بود تا سخن های زیبا را یاد داشت کنیم.
ای کاش از ابتدا نوشتن را مرور کنیم.
برای چه می‌نویسیم؟
برای که می‌نویسیم؟
چقدر بهترست بنویسیم؟
چگونه بنویسیم؟
آیا من هم بنویسم؟
هر چه بادا باد بنویسم؟
چطور دریابم نوشته‌ام قابل دریافت خواننده است؟
چگونه به اثراتش پی ببرم؟
در چه صورتی نوشته‌هایم رشد می کنند؟
آیا می توان گروهی نوشت؟ راه ارتقایش چیست؟ آثارش کدامند؟
چه راهی برای یافتن همفکران و هم اندیشانم دارم؟
اگر شعری سرودم چه می شود؟ نوشته و سروده‌ام مال من خواهد بود؟ کجا ثبتش کنم؟
نقادی را کجا بیاموزم؟ خوب است یا نه؟
آیا برای نوشتن تا انتهای دانش ادبیات باید پیش بروم ؟ قدر نیازش چیست؟
چگونه با نوشتن و سرودن کسب درامد کنم؟ آیا ممکن است بتوان منبع ارتزاقش کرد؟
با کتاب‌ها چطور آشنا شوم؟
کتابخانه‌ها چیستند؟

۴٫ پرسش‌هایی از کتاب
وقتی وارد کتابخانه می‌شویم گویی در هر کنج آن چندین متفکر و نویسنده و مورخ و شاعر و بذله گو و سخندان و ادیب و دانشمند نشستند.
ظاهرا خموش و نظاره گر و باطنا پر از هیاهوی سخن.
انتخاب یکی از آن ها چقدر سخت می‌نماید.
وقت کم دارم. پیش کدامیک بروم؟ از که بپرسم آنچه می‌خواهم نزد کیست؟
خوب بود سوالاتی با کتاب طرح می‌کردیم و کودکان نقش کتاب را بازی می‌کردند.
چرا این قدر مهمی؟
چرا از کودک تا پیر دوستت دارد؟
حتا اطفالی که بلد نیستند تو را بخوانند
دوست داری چه کسانی تو را بنویسند؟
دوست داری چطور نوشته بشوی؟
کدام زبان برای نگارشت را بیشتر دوست داری؟
از این که نگهداری می‌شوی چه حسی داری؟
دوست داری همیشه کتاب بمانی؟
درونت چه خبرست؟
آیا دوست داری هر کسی تو را بنویسد؟
آیا دوست داری هر کسی تو را بخواند؟
اگر بخواهی خودت را معرفی کنی چه می گویی؟ خودت را معرفی کن.
دوست داری چه کسانی در موردت نظر بدهند؟
چه زمانی از خودت خشنودی و افتخار می‌کنی؟
چه زمانی از خودت خجلی و سرافکنده می‌شوی؟
دوست داری با تو چگونه رفتار کنند؟
چه موقع از دیگران نسبت به خودت ناخشنودی؟
چه کسانی تو را رنج می‌دهند؟
چند نوع پوشش داری؟
از این که تو را هدیه می‌دهند چه حسی داری؟
اگر کسی تو را داشته باشد و ابدا توجهی به تو نکند چه احساسی داری؟

۵٫ نوشتن کتاب
ای کاش از ابتدا نوشتن را مرور کنیم.
برای چه می‌نویسیم؟
برای که می‌نویسیم؟
چقدر بهترست بنویسیم؟
چگونه بنویسیم؟
آیا من هم بنویسم؟
هر چه بادا باد بنویسم؟
چطور دریابم نوشته‌ام قابل دریافت خواننده است؟
چگونه به اثراتش پی ببرم؟
در چه صورتی نوشته‌هایم رشد می‌کنند؟
آیا می‌توان گروهی نوشت؟ راه ارتقایش چیست؟ آثارش کدامند؟
چه راهی برای یافتن همفکران و هم اندیشانم دارم؟
اگر شعری سرودم چه می‌شود؟ نوشته و سروده‌ام مال من خواهد بود؟ کجا ثبتش کنم؟
نقادی را کجا بیاموزم؟ خوب است یا نه؟
آیا برای نوشتن تا انتهای دانش ادبیات باید پیش بروم ؟ قدر نیازش چیست؟
چگونه با نوشتن و سرودن کسب درامد کنم؟ آیا ممکن است بتوان منبع ارتزاقش کرد؟
با کتاب‌ها چطور آشنا شوم؟
ابزار نگارش کدامند؟
راه چاپ و نشرشان چیست؟
از چه کسانی برای سنجش درستی نوشته‌ها و سروده‌ها کمک بگیریم؟
کتاب چیست؟

۶٫ کتاب و سوال
کتاب‌های فعال تر سوال برانگیزند. گونه‌های مختلفی در ایجاد پرسش دارند. بعضی خودشان سوال می‌کنند و برخی خوانندگان را برای جستجوی بیشتر کنجکاو می‌کنند.
شاید جذابیت یک کتاب در همین است که بتواند از ابتدا ذهن را پرسشگر کند.
سوال دو نشان دربر دارد. یکی دانش و دیگری نادانی.
می‌پرسم؛ چون می‌فهمم کم می‌دانم و می‌خواهم بیشتر بدانم.
کتاب‌ها دوست دارند خواندنی شوند.
یعنی هر بار خواندی بیشتر سوال پیدا کنی.

۷٫ هویت کتاب
کتاب کیست یا کتاب چیست؟
وقتی از هویت چیری یا کسی صحبت می‌شود به شاخص‌هایی می پردازند که برای شناخت بهتر او بکار روند. مثلا اسم کتاب در یک نگاه شیئ جامدیست که از خود فعالیتی ندارد. اما وقتی به سراغش می‌رویم متوجه فعالیت‌هایی درونش می‌شویم که همچون یک میدان مغناطیسی جذابست. حتما کتاب و انسان نویسنده در هویت شبیه هستند. اما فقط در کیستی بلکه در چیستی. نویسنده در کتابش می نویسد که درونش چیست. چه اطلاعاتی بدهد و چه دیگران را مشغول سازد.
چه پیچیده باشد و چه ساده بیندیشد.
چه دانشمند باشد و چه تازه کار امیدوار.
چه شهیر باشد و چه در پی شهرت.
چه با جمعی بنویسد و چه تک تاز عرصه نگارش شود.
چه بهره هوشی بالا داشته باشد و چه در حد نوشتن بداند.
چه موعظه گر باشد و چه پند پذیری که دنبال رشد خود در نقادیست.
چه شعر بسراید و چه نثر بنگارد.
چه ادیبانه و چه عوامانه.
چه سخن والا بگوید و چه سخیفانه و بی مایه.
چه منسجم و یکپارچه و چه پراکنده و بی ربط.
چه تاریخی و چه قصه سرایی.
چه تحلیلی و قاعده مند و چه بی هدف و بی سرانجام.
چه علمی و آموزشی و چه تفریحی و سرگرمی.
چه با خط خوش و چه با تایپ .
چه با دقت در نداشتن غلط و چه بی توجه به کلمات.
چه سازگار با زمان و محیط و چه خارج از درک زمانه و زمان.
چه با مخاطب سنجی و چه دور از مخاطبان.
چه عیار خورده اساتید پیش از چاپ و چه چاپ شده بی عیار.
چه آگاه به مطلب و چه باری به هر جهت و سردرگم حقیقت.
همه و همه را می‌شود در کتاب یافت.

۸٫ سنجش کتاب
کتاب را دو سویه باید دید.
نویسندگان و خوانندگان.
هر دو را با کتاب می‌شود سنجید.
چه می نویسی؟
چه می‌خوانی؟
چه نوشته‌ای؟
چه خوانده‌ای؟
از بزرگی شنیدم که دیگر کتاب نمی‌خوانم. پرسیدم چرا؟ گفت که هنوز فرصت عمل بدان‌ها که خواندم نیافتم. هر زمان که پیش رفتم کتابی دیگر باز می‌کنم.


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY