صقحه ۲۴ و ۲۵، شماره مهر ۹۶ آزما

بررسی نقش پدر در شکلگیری علاقه دخترانشان به حوزهی فرهنگ و هنر و ادبیات
صقحه ۲۴ و ۲۵، شماره مهر ۹۶ آزما
بررسی نقش پدر در شکلگیری علاقه دخترانشان به حوزهی فرهنگ و هنر و ادبیات
ص ۸ و ۹، ماهنامه آزما، شماره ۱۲۲
هوشنگ اعلم، یادداشت: واقعيت اين است که تهران، شهري که به خاطر بافت جمعيتياش از يک سو و به دليل پايتخت بودنش بيش از هر شهر ديگري، ايران و شاکلهي فرهنگي آن را نمايندگي ميکند. و به همين دليل نيازمند داشتن يک مديريت فرهنگي زبده است. مديريتي که بتواند نقش مؤثر و تعيينکننده در همهي برنامهريزيهاي توسعهي شهري داشته باشد. و با برخورداري از قدرت اجرايي لازم از عملي شدن برنامههايي که با فرهنگ ايران و شرايط اقليمي شهر در تعارض قرار ميگيرد. جلوگيري کند.
گفت وگو با دکتر مهدي عليايي مقدم
انتشارکتاب «صد سال دگر» اتفاق خوشايندي بود. کتابي که مجموعهاي از شعرهاي منتشر نشدهي نيما را که از ميان دستنوشتههاي او استنساخ شده در خود دارد. انتشار اين کتاب فرصتي است براي مطالعهي بيشتر در روند تکامل شعري نيما و مهمتر اينکه اين اتفاق در مورد شاعري افتاده است که فقط شصت سال از مرگ او گذشته و ميتواند آغازي باشد براي پژوهشهاي بيشتر در مورد آثار چاپ نشدهي ديگر اهالي فرهنگ. ميخواهم در آغاز بپرسم چگونه کار شروع شد؟
گفتوگو با سعيد رضواني و حسن ميرعابديني
پيرامون «صد سال ديگر»
مجموعهاي از شعرهاي منتشر نشده نيما
خبرهاي مربوط به تصحيح و چاپ بيش از صد شعر از اشعار چاپ نشدهي نيما يوشيج زمستان پارسال منتشر شد. و کتاب با عنوان «صد سال ديگر» اوايل امسال به بازار آمد در ديداري با دکتر محمد دبير مقدم در فرهنگستان شنيدم که کتاب را فرهنگستان به تازگي منتشر کرده. و هم او بود كه يک نسخه از اين کتاب را به رسم هديه به من داد. با کنجکاوي بسيار روي تصاوير آخر کتاب که عکسهايي از دستخط نيما بود (با همان آشفتگيها و خطخوردگيهاي اصل يک سند) متوقف شدم. و مشتاق براي گفتگو با دو نفر پژوهشگري که نامشان برجلد کتاب آمده بود. وقتي سعيد رضواني تقاضايم را براي گفتگو پذيرفت خواهش کردم که حسن ميرعابديني هم که در جريان تصحيح اين متن بوده در اين گفتگو شرکت داشته باشد که با لطف بسيار اين دعوت را پذيرفت. آنچه ميخوانيد حاصل گفتگوي صميمي ما در يک روز گرم نيمهي تير ماه در اطاق سعيد رضواني و حسن ميرعابديني در فرهنگستان ادب است که با شکلاتهاي اهدايي مژده دقيقي عزيز که همسايهي اطاق دکتر رضواني است، شيرينتر شد.
شعر زنان، يا شعر زنانه (مفهومي که هنوز بر سر وجود و ماهيتاش اختلاف هست)، با کمي تسامح، اگر قضاوت کنيم. طي نيم قرن اخير فضاي پر فراز و نشيب و متلاطمي را تجربه کرده. آنقدر که گاه مثل بقيهي عرصههايي که زنان در آن فعاليت دارند اصلا ديده نشده. اما هرچه هست تغييرات نگاه زنان در عرصهي شعر و تعداد زنان شاعر در اين پهنه غير قابلانکار است. اين نکته و ساير موارد پيرامون اين حضور، باعث شد که با چند خانم شاعر و منتقداني که در اين زمينه صاحبنظراند به گفتگو بنشينيم.
گفتوگو با ليلي گلستان
صادق وفايي
ليلي گلستان همواره روحيهاي منتقد داشته، او مترجم است گالريدار و آنقدر در عرصه هنر و فرهنگ حضور داشته که بتوان او را يک منتقد فرهنگي و هنري خبره دانست و نظرش را صائب و همين شناخت، بهانهي گفتوگو با او دربارهي ابتذال در عرصه فرهنگ شده که در بعداز ظهري شهريوري در گالرياش شکل گرفت.
گفت و گو با دکتر مهری بهفر
ص۱۹ تا ۲۴، شماره ۱۲۴، مهر ۹۶
دکتر مهري بهفر سالهاست که کار سترگ شرح تکتک ابيات شاهنامه را وجههي همت خود قرار داده. کاري نيازمند سعي و از خودگذشتگي و توان علمي بالا که به خوبي از پس آن برآمده تا حدي که تحسين و تاييد بزرگان و استادان ادبيات کشور را نيز برانگيخته و همين نکته شايد باعث شد که با او بهعنوان بانويي جوان و فرهيخته روزهاي سالهاي جواني را صرف معنا کردن بيتبيت ميراث فردوسي کرده به گفتوگو بنشينيم.
ميراث رئيس فرهنگستان هنر،
ادبيات ويژهاي که در تاريخ خواهد ماند
مریم خورسند
ص۱۶ تا ۱۸، شاره ۱۲۴، مه ۹۶
پاي خيليها در ميان است. از آيين آغداشلو بگير تا مهدي پاکدل هنرمند تئاتر. از بانک پاسارگاد تا شرکت پارس آريان از علي معلم دامغاني رئيس فرهنگستان هنر، تا سميع آذر رئيس اسبق موزه هنرهاي معاصر. جنگ تمام عيار بر سر دنياي رنگ و قصه نيرنگ! و پانصد تابلو نقاشي که در تالاري از فرهنگستان هنر است و رئيس فرهنگستان علي معلم دامغاني بعد از سالياني که رياست اين فرهنگستان را به عهده دارد آنها را به موضوع جدلي سنگين بدل کرده است.
مصاحبه هوشنگ اعلم با احمد مسجدجامعی، شماره ۱۲۴ ازما : در دو، سه سال اخير شرايط اجتماعي به شدت تغيير کرده است. تغييري که از چند سالي پيشتر آغاز شده بود و سرچشمهاش در آن سوي مرزها بود اما خيليها نخواستند باور کنند و اين حقيقت را بپذيرند. که تغييراتي اجتنابپذير سيلگونه در راه است و هيچ سد و مانع و مقاومتي را برنميتابد و هنوز هم برخي به اين باور نرسيدهاند. اين تغييرات بيترديد بر شرايط فرهنگي جامعه اثري انکارناپذير داشته است امروز عرصهي اطلاعرساني چنان گسترده شده است که ديگر مفاهيم واژههايي مثل سانسور و مميزي مضحک به نظر ميرسد با اين همه اصحاب فرهنگ و رسانهها هنوز در تنگنا هستند و انگار ارادهاي در کار است تا عرصه از سوي ديگري برايشان تنگ شود و اميدها به نهادهاي متولي امر فرهنگ چندان به بار ننشيند. به همين دليل بد نديديم نگاهي هرچند اجمالي داشته باشيم به تاريخ مطبوعات ايران و بايد و نبايدهاي آن که مهمترين نقش را در فرهنگ جامعه داشتهاند و هرچند که در اين مجال فرصت پرداختن به همه گذشته و راه آمده نيست اما به اشارتي شايد، بتوان شرايط امروز و نقش متوليان فرهنگي و مهمتر از همه وزارت ارشاد را در چگونگي درک اين تغييرات و راه آينده ديد به همين دليل بنا را بر گفتگويي با احمد مسجد جامعي وزير ارشاد دولت اصلاحات که مردي فرهنگي و فرهيخته است گذاشتيم و بعد…. با هم بخوانيم.
روشنفکران وطني فقط ميخواهند و دولتها اغلب از اين خواستهها سرآسيمه ميشوند. اين اصل در مورد اهالي رسانه هم جاري بوده است. دولتها اين خصلت اهالي فکر را خوب شناختهاند.