فقط ده ساعت” عنوان سومین رمان احمد پوری است. “پوری برای خوانندگان جدی کتاب، نامی آشناست. او بیش از بیست سال پیش با ترجمهی اشعار شاعرانی چون ناظم حکمت، نرودا، آخماتوا و … به عنوان مترجم مطرح شد و بعدا با انتشار سه رمانش نشان داد که در نوشتن هم مهارت دارد.
نینا خروشچوا: تاریخ طولانی دیکتاتوری آکنده از موارد
ناپدید شدن مخالفان است. اقدام شریرانهای که امروز و در دههی دوم قرن بیست و یکم
بار دیگر به صحنه سیاست جهان برگشته است. و بسیاری از افراد ربوده شده به گونهای چنان
اسرارآمیز وحشیانه سر به نیست شدند که هرگز به درستی روشن نشده چه بر سر آن ها آمده
است.
«جمال خاشوقچی» آخرین قربانی از تبار معترضان به دیکتاتوری و کسانی که تلاش میکنند پردههای تاریکی را کمی بالا بزنند نیست چنانکه اولین هم نبود.
دموکراسی، در ذهن بسیاری از مردم کشورهای جهان سوم و خاورمیانه مفهومی آرمانی دارد. به گمان آنان جامعهی دموکراتیک مدینهی فاضلهای است که در آن، مردم بر مردم حکومت میکنند و چرخ سیاست، اقتصاد و جامعه را ارادهی جمعی اکثریت میگرداند و در چنین شرایطی لابد، آن میشود که اکثریت میخواهند. چنین تفکری بیتردید، نشأت گرفته از آگاهی اندک نسبت به دموکراسی و چهگونهگی تشکیل یک دولت دموکرات است. و به دلیل همین ناآگاهی است که بسیاری از مردم کشورهای جهان سوم در آرزوی رهایی از سلطهی حکومتهای فرد محور و خودکامه و میلیتاریستی و شبه میلیتاریستی ظهور یک منجی یا نیروهای نجاتدهنده و سیاستمداران روشناندیش و دموکرات را انتظار میکشند معجزهگرانی که از آسمان نازل شوند و قدرت را به دست بگیرند و دولتی دموکراتیک تشکیل دهند و دموکراسی را از جعبهی جادویی سیاست بیرون بیاورند و به مردم هدیه کنند.
“امبرتو اکو دست کم به اعتبار نظریاتش در کتاب “از کتاب رهایی نداریم” از آن دسته متفکرانی است که با جهان مجازی و انباشت اطلاعات در فضای وب چندان میانهای ندارد. البته مخالف ارزشها و آنچه اینترنت و فضای مجازی میتواند در اختیار انسان قرار دهد و تغییراتی که این تکنولوژی در زندگی انسان به وجود آورده است نیست اما از نظر او عصر گوتمبرگ و کتاب کاغذی نمیتوانند نقطهی پایان داشته باشد و از نظر او هنوز هم کتاب و نوشتار نقش مهمی در جهان اندیشه دارند و در آینده هم خواهند داشت. این مصاحبه سالها پیش با (اومبرتو اکو) انجام و ترجمه شده است. زمانی که هنوز بسیاری از امکااتی که امروز در فضای مجازی وجود دارد تا این حد پیشرفت نکرده بود. با این حال بازخونی این مصاحبه میتواند راهی به شناخت بیشتر اندیشهای اکو در مورد فضای مجازی و جهان اینترنتی باشد.”
«محمد محمدعلی نویسندهای شناخته شده است. او که سالهاست کبوتر دو برجه شده گاهی در کاناداست و گاهی در تهران. چند ماهی پیشتر که به ایران آمده بود، قرار شد با هم بنشینیم و گپ بزنیم که نشد. فرصت کم بود و او باید میرفت. از کانادا متن گفتوگویی را که ناشر مجله مهاجر چاپ کانادا با او انجام داده و در همان مجله چاپ شده برایم فرستاد که دیدم بخشی از آن، درواقع همان چیزهایی است که در گفتوگوی من با محمدعلی مطرح میشد. بنابراین همان گفتوگو را با کلی جرح و تعدیل و تلخیص، آوردم به آزما. »
آیا شما موافق هستید نگاهی که ضربالمثل «سال به سال دریغ از پارسال» بر آن استوار است، و نوستالژی نهفته در این نگاه قرنهاست که در ملت ما نهادینه شده و به عنوان یک عامل بازدارنده عمل کرده است. و ردپای این نگرش در تولیدات هنری و ادبی به وضوح باقی مانده.
برخی معتقدند که گذشتهگرایی و حس افراطی نوستالژی باعث توقف جامعهی ما و عدم پیشرفت آن شده. نظر شما بهعنوان یک استاد تاریخ چیست؟
من اعتقاد ندارم، دچار گذشتهگرایی
و نوستالژی افراطی هستیم. نوستالژی بله ولی نه افراطی. چرا باید فکر کنیم افراطی است.
از آن طرف در همهی جوامع گروههایی هستند که نوستالژی گذشته را دارند. لباس پوشیدن
و آرایش مو و حتی تزئین خانههایشان را به سبک گذشته برمیگردانند. به نظر من این حس
و این کشش خاص جامعهی ما نیست. در هر دورانی عدهای فکر میکنند که زمان پدر و مادرهایشان
بهتر بوده. چون همیشه بخشی از مسایل را در نظر میگیرند، مثلا هوا تمیزتر بوده، جمعیت
کمتر بوده و … اما به این فکر نمیکنند که اگر آن زمان قرار بود دندان بکشند باید
بدون بیحسی این کار انجام میگرفت و چهقدر دردناک بود. بعضی افراد قسمتهای منفی
گذشته را نمیبینند. به نظر من اصولا بشر دوست دارد دورانهای
گذشته را ایدآلیزه کند و در وضع آرمانی ببیند بخشی از این تفکر هم ناشی از کم دانستن
و عدم شناخت گذشته است.