متن کامل نود و پنجمین شماره ماهنامه آزما
بازديد : iconدسته: آرشیو

متن کامل نود و پنجمین شماره ماهنامه آزما در اینجا برای عموم قابل دریافت است. در این مطلب عناوین مختلف منتشر شده در شماره ۹۵ نشریه آزما برای مخاطبین قرار گرفته است.

در این شماره از ماهنامه آزما ویژه‌نامه محمد حقوقی نیز قابل مشاهده است.

لیک دانلود و عناوین مطالب نود و پنجمین شماره ماهنامه آزما:

 

بخشی از متن نود و پنجمین شماره ماهنامه آزما

گفت‌وگو با محمدرحیم اخوت / حقوقی بیشتر معلم بود تا منتقد

 

گفت و گو با اخوت با کمک تکنولوژی انجام شد. ای میل کردن پرسش ها و ای میل کردن پاسخ ها .  آن هم به واسطه ی پسر این بزرگوار. و  روشن است که چنین گفت و گویی حس و حال  و درونمایه ی یک گفت وگوی رو در رو را نخواهد داشت.

با این همه داشتن نظر یک نویسنده درباره ی یک شاعر و پژوهشگری چون حقوقی غنیمت است. مخصوصا که هر دو از یک وادی اند؛ اصفهان.

 

  محمد حقوقي از نظر شما شاعر است يا منتقد يا هردو؟

هر دو. اما من او را بيشتر شاعر مي‌شناسم تا منتقد.

 

 تأثير نقدهاي محمد حقوقي بر جريان شعر امروز را چه گونه ارزيابي ميكنيد، آيا خود شما با نظرات او در نقدهايش موافقيد؟

نوشته‌هاي حقوقي درباره‌ي شعر و شاعران امروز، به نظر من بيشتر توضيح و تفسير است تا نقد به معناي خاص. تأثيرش هم، بيش از اين كه به قول شما «بر جريان شعر امروز» باشد، بر آشناييِ خوانندگان با شعر امروز بوده است. به نظر من حقوقي بيشتر يك معلم بود تا منتقد. معلم بود و راهنما. يا يك معرف مثلاً.

شعر نو را او به نسل‌هاي بعد معرفي كرد. آن هم با سعه‌ي صدر بسيار. متر و معيارش آن‌قدر وسيع بود كه همه را در برمي‌گرفت. همين هم بود كه جامعيتي به او مي‌بخشيد كه لازمه‌ي يك معرف جامع‌الشرايط است؛ و در عين حال «معرف» را از «منتقد» متمايز مي‌كند. من هم طبعاً از معرفي‌ها و راهنمايي‌ها و توضيح‌ و تفسيرهاي راه‌گشاي حقوقي بهره‌ها برده‌ام. اما گاهي با داوري‌هايش موافق نبوده‌ام. اما اين چيزي از قدر و قيمت او كم نمي‌كند. به هر حال هر كس نظر خود را دارد.

من، به سهم خود، از نوشته‌ها و گفته‌هاي شفاهي زنده‌ياد حقوقي چيزهاي زيادي ياد گرفتم. گر چه شاگرد كلاسش نبوده‌ام؛ اما بيرون از چهارچوب كلاس و مدرسه، معلم و راهنماي ما‌ها بود.

 

  نظر شما در مورد شخصيت محمد حقوقي و تأثير اين شخصيت در نقدها و پژوهشهاي ادبياش چيست؟

فكر مي‌كنم در پاسخ به پرسش قبلي نظرم را گفتم. شخصيت محمد حقوقي را، جدا از وجه شاعري، در عبارت «معلم و راهنماي جامع‌الشرايط» مي‌شود خلاصه كرد. راهنمايي كه هم شعر و نظم كهن را به‌خوبي مي‌شناخت، هم شعر نيما و بعد آن را. از نظر پژوهش‌هاي ادبي و معرفيِ به قول خودش «شعر نو از آغاز تا امروز» يا در واقع «شعر زمان ما» عالي بود. اما عرصه‌ي «نقد» مبحثي مجزاست.

 

  بسياري معتقدند حق حقوقي چه به عنوان يك شاعر و چه به عنوان يك منتقد و پژوهشگر ادبي آن طور كه بايد ادا نشده، شما چه نظري داريد؟

درباره‌ي پژوهشگريِ ادبي كه حقش ادا شده. كم نيستند كساني كه با نوشته‌هاي حقوقي شعر امروز، يعني شعر نيما و پيروانش را شناختند. اما به عنوان يك شاعر، بله. واقعاً‌ حقش ادا نشده. علتش هم ويژگي شعر او است. شعري پيچيده و مشكل و بسيار شخصي. چه آن شعرهايي كه با وزن نيمايي سروده و به اصطلاح موزون است؛ چه شعرهاي سپيد و بي‌وزن نيمه‌ي دوم عمر شاعري‌اش. مي‌شود گفت: شعر حقوقي از آن نوع شعرهايي نبود كه سرِ زبان‌ها بيفتد و همه بتوانند با آن«حال» كنند يا احساسات و عواطف و اميال شان را، يا خواسته‌هاي سياسي و اجتماعي‌شان را، در آن ببينند. شعر حقوقي زياد خاص و خصوصي است. اين را نه به عنوان عيب مي‌گويم نه به عنوان حُسن. يك ويژگي‌ست فقط. براي همين هم هست كه هيچ كس مقلد يا دنباله‌رو او نبوده؛ آن‌طور كه مثلاً شعر شاملو و فرخزاد و سپهري و اخوان و حتي خود نيما بود.

 

  حقوقي يك منتقد بود و در دهههاي ۴۰ و ۵۰ ما حقوقي را داشتيم و دستغيب را و براهني را. چرا در ادامه راه آن ها، امروز ما منتقد به معناي درست آن نداريم؟

چه عرض كنم؟ من چندان با شعر و نقد اين سال‌هاي اخير آشنا نيستم. متأسفانه پراكنده خوان و پراكنده نويسم. هميشه همين طور بوده‌ام. از همان جواني. اين پرسش را بايد از كسي بپرسيد كه جريانات ادبي را به شكل منظمتر و تخصصي‌تري دنبال مي‌كند. من هر چه در اين خصوص بگويم پرت و پلاست. شايد مثل همان چيزهايي كه قبلاً‌گفتم.

 

  به هر حال از اين كه در اين گفتوگو شركت كرديد و جواب سوالهاي مرا داديد، متشكرم.

من هم متشكرم.

 


iconادامه مطلب

سایر صفحات سایت

Copyright © 2013 _ Design by : MrJEY